تأثیر حادثه «11 سپتامبر» بر قبض و بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم

تأثیر حادثه «11 سپتامبر» بر قبض و بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم


چکیده:

صهیونیست‌ها و سازمانهای صهیونیستی همواره به دنبال نفوذ در مراکز قدرت و بهره‌برداری از موقعیتهای مختلف برای دستیابی به اهداف خود بوده‌ و تا قبل از تشکیل رژیم‌صهیونیستی، تلاش آنها غالباً در جهت استفاده از رویدادهای تاریخی و امکانات قدرتهای دیگر برای تأسیس یک دولت صهیونیستی بود. آنان پس از تأسیس این رژیم‌ نیز توجه خود را معطوف به حمایت و حفاظت از آن کرده و از هر رویدادی به منظور ایجاد یک حاشیه امنیتی جدید برای آن بهره‌برداری کرده‌اند. حادثه 11 سپتامبر و تحولات پس از آن که با تغییر فضای بین‌المللی و تقسیم آن توسط نئومحافظه‌کاران به 2 جبهه تروریسم و ضدتروریسم منجر گردید، این فرصت را در اختیار صهیونیست‌ها قرار داد تا با قرار دادن خود در جبهه ضد تروریسم به بسط اصطلاح آنتی‌سمیتیسم در ابعاد گوناگون بپردازند و این موضوع را به عنوان یک معضل بین‌المللی در دستور کار کشورها و سازمانهای بین‌المللی قرار دهند. این نوشتار به تشریح تحول مفهوم آنتی‌سمیتیسم پس از حادثه 11 سپتامبر می‌پردازد.

واژگان کلیدی: حادثه 11 سپتامبر؛ آنتی‌سمیتیسم؛ آنتی‌ساص (آنتی‌سمیتیسم،آنتی‌اسراییلیسم و آنتی‌صهیونیسم)


تأثیر حادثه «11 سپتامبر» بر قبض و بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم

ابراهیم رسولی1

چکیده:

صهیونیست‌ها و سازمانهای صهیونیستی همواره به دنبال نفوذ در مراکز قدرت و بهره‌برداری از موقعیتهای مختلف برای دستیابی به اهداف خود بوده‌ و تا قبل از تشکیل رژیم‌صهیونیستی، تلاش آنها غالباً در جهت استفاده از رویدادهای تاریخی و امکانات قدرتهای دیگر برای تأسیس یک دولت صهیونیستی بود. آنان پس از تأسیس این رژیم‌ نیز توجه خود را معطوف به حمایت و حفاظت از آن کرده و از هر رویدادی به منظور ایجاد یک حاشیه امنیتی جدید برای آن بهره‌برداری کرده‌اند. حادثه 11 سپتامبر و تحولات پس از آن که با تغییر فضای بین‌المللی و تقسیم آن توسط نئومحافظه‌کاران به 2 جبهه تروریسم و ضدتروریسم منجر گردید، این فرصت را در اختیار صهیونیست‌ها قرار داد تا با قرار دادن خود در جبهه ضد تروریسم به بسط اصطلاح آنتی‌سمیتیسم در ابعاد گوناگون بپردازند و این موضوع را به عنوان یک معضل بین‌المللی در دستور کار کشورها و سازمانهای بین‌المللی قرار دهند. این نوشتار به تشریح تحول مفهوم آنتی‌سمیتیسم پس از حادثه 11 سپتامبر می‌پردازد.

واژگان کلیدی: حادثه 11 سپتامبر؛ آنتی‌سمیتیسم؛ آنتی‌ساص (آنتی‌سمیتیسم،آنتی‌اسراییلیسم و آنتی‌صهیونیسم)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- کارشناس ارشد روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی

مقدمه:

میزان تأثیرپذیری یک مفهوم از یک رویداد تاریخی به 2 عامل بستگی دارد: یکی برجستگی و فراگیری رویداد موردنظر و دیگری استفاده محققان و اندیشمندان یک حوزه مفهومی برای بهره‌برداری از آن در جهت قبض و بسط مفهوم مورد نظر خود. برای بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم، هر 2 عامل مذکور، در یک مقطع زمانی به نام «11 سپتامبر»، فراهم شدند.

جهان پس از «11 سپتامبر» را می‌توان یکی از استثنایی‌ترین دوران‌های تاریخ معاصر به شمار آورد؛ رویدادی که عملاً مسیر زندگی بشری به ویژه محیط بین‌المللی و ساختار نظام سیاسی جهان را دگرگون ساخت تا جامعه جهانی، خود را برای انتخاب و آغاز یک دوره جدید زندگی برآمده از کشاکش بین یک قدرت با چند قدرت یا به عبارت دیگر بین برپایی یک نظام تک قطبی یا یک نظام چند قطبی آماده کند.

در حقیقت، ماهیت و سرشت جامعه جهانی پس از «11 سپتامبر» بر پایه نزاع قدرت‌ها برای انتخاب نوعی نظم نوین بین‌المللی استوار است؛ نزاع و رقابتی که تاکنون نیز بدون هرگونه نتیجه روشنی ادامه دارد و از آن زمان تاکنون نیز همه تعاملات، صف‌بندی‌ها، درگیری‌ها و رویدادهای بزرگ و کوچک بین‌المللی و منطقه‌ای، در قالب این امر معنی و مفهوم می‌یابد و آنتی‌سمیتیسم نیز یکی از این مفاهیم است که تحت تأثیر این حادثه قرار گرفته است.

شماری از این مرزبندی ها را جرج‌بوش رئیس جمهور آمریکا در تقسیم‌ جهان به «خیر و شر» و اینکه جهان باید بین اینکه در کنار آمریکا و در اردوگاه آمریکا بایستد یا اردوگاه دشمن، یکی را انتخاب کند، می‌توان به وضوح دید.(1)

حادثه «11 سپتامبر» با تقسیم‌ نظام بین‌المللی به 2 جبهه خیر و شر یا تروریسم و مبارزه با تروریسم، فضای لازم و کافی را برای استفاده صهیونیست‌ها و سازمانهای صهیونیستی در جهت بهره‌برداری از آن و تلاش برای بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم فراهم آورد. بنابراین اگرچه، زمان قابل توجهی از رخداد «11سپتامبر» گذشته است اما انتخاب این مقطع تاریخی برای جداسازی 2 دوره‌ مختلف بروز آنتی‌سمیتیسم، از این منظر، معنا و مفهوم می‌یابد و دارای تازگی خاص خود است که فضای به وجود آمده پس از «11 سپتامبر»، عمدتاً یک فضای دوران انتقال برای شکل گرفتن نظم نوین بین‌المللی محسوب می‌شد و فرصتی برای صهیونیست‌ها بود تا از آن استفاده لازم را برده و اقدام به زمینه‌چینی برای پی‌ریزی یک ساختار و ادبیات جدید بکنند که پیامدهای آن در سالهای اخیر (و شاید در سالهای آینده) به طور چشمگیری نمود پیدا می‌کند. لازم به ذکر است که شکل‌گیری دوره جدید در روابط بین‌الملل، تا حدودی ریشه در تحولات پس از پایان جنگ سرد و طرح نظریه‌هایی مانند «نبرد تمدنها» ی ساموئل هانتینگتون و «پایان‌تاریخ» فرانسیس فوکویاما دارد. این نظریه‌ها که به نوعی دستمایه نومحافظه‌کاران آمریکا برای شکل دادن به جهان پس از 11 سپتامبر قرار گرفتند، بر تحول مفهوم آنتی‌سمیتیسم نیز بسیار تأثیرگذاشتند.

الف) کلیات

1) طرح مسئله:

صهیونیست‌ها و سازمانهای صهیونیستی همواره به دنبال نفوذ در مراکز قدرت و بهره‌برداری از موقعیت‌های مختلف برای دستیابی به اهداف خود بوده‌اند. تا قبل از تشکیل رژیم‌صهیونیستی، تلاش آنها غالباً در جهت استفاده از رویدادهای تاریخی و امکانات قدرتهای دیگر برای تأسیس یک دولت صهیونیستی  بود و پس از تأسیس رژیم‌صهیونیستی نیز توجه خود را معطوف به حمایت از این رژیم کرده و از هر رویدادی به منظور ایجاد یک حاشیه‌ امنیتی برای آن بهره‌برداری کرده‌اند. در همین راستا حادثه 11 سپتامبر با تغییر فضای بین‌المللی و تقسیم جهان به 2 جبهه تروریسم و ضدتروریسم، این فرصت را برای صهیونیست‌ها ایجاد کرد تا از محمل آن به بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم پرداخته و مصادیق و مفاهیم آن را گسترش داده و از همه مهمتر، این مسئله را در دستور کار کشورها و سازمانهای بین‌المللی قرار دهند. به طوری که در سالهای اخیر این واژه را معادل تروریسم، آنتی‌صهیونیسم و آنتی‌اسراییلیسم نیز تعبیر و توصیف کرده‌اند. این تغییرات ما را وادار می‌کند که به چرایی و چگونگی تأثیر حادثه 11 سپتامبر بر مسئله آنتی‌سمیتیسم بپردازیم.

2) سؤال تحقیق:

حادثه 11سپتامبر چگونه بر قبض و بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم تأثیرگذار بوده است؟

3) فرضیه تحقیق:

حادثه 11 سپتامبر با تغییر فضای بین‌المللی و تقسیم آن به 2 جبهه تروریسم و ضدتروریسم، این فرصت را در اختیار صهیونیست‌ها قرار داد تا با قرار دادن خود در جبهه ضدتروریسم، به بسط اصطلاح آنتی‌سمیتیسم در ابعاد مفهومی و مصداقی پرداخته و این مسئله را در دستور کار کشورها و سازمانهای بین‌المللی قرار دهند.

4) رویکرد نظری: قبض و بسط مفاهیم

به موازات تحولاتی که در نظام بین‌المللی و الگوهای رفتاری رخ می‌دهد، مفاهیم و مصادیق مختلف نیز دچار قبض و بسط می‌شوند که این وضع هم به نوبه خود تغییراتی را به لحاظ ساختاری و کارکردی به دنبال دارد. این تغییرات ممکن است در سطوح خرد یا کلان و در نتیجه دگرگونی در روابط میان آن 2 سطح رخ دهد؛ به گونه‌ای که در روند این تحولات، کارکردهای جدید احیاناً شکل نوینی به ساختارهای گوناگون دهند و آنها را کلاً یا جزئاً دستخوش دگرگونی سازند.

دگرگونیهای شگرف تکنولوژیک، گسترش ارتباطات و تبادل سریع اطلاعات و جابه‌جایی بازیگران در شرائط و مقتضیات گوناگون، دستکم تفسیرهای جدیدی از مفاهیم را به دست می‌دهند.(2)

قبض و بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم نیز خارج از این قواعد و اصول نیست. اگر صهیونیست‌ها و سازمانهای صهیونیستی را به عنوان بازیگرانی غیردولتی فرض کنیم ، با توجه به آمادگی آنها برای استفاده از هر رویداد تاریخی، رو در رویی آنها با حادثه 11 سپتامبر نیز حائز اهمیت است، زیرا صهیونیست‌ها از ظرفیتها و توانایی‌هایی برخوردار بودند که بلافاصله پس از وقوع این حادثه، تعاریف جدیدی از اهداف و منافع خود ارائه دادند و از شرائط جدید پیش آمده نهایت بهره‌برداری را کردند.

از آنجا که بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم موردنظر صهیونیست‌ها با ادبیات غالب در روابط بین‌الملل پس از 11 سپتامبر یعنی تروریسم و ضدتروریسم همخوانی زیادی داشت و جنس بازیگران آن نیز با بازیگران این نظام جدید از هماهنگی و تطابق لازم برخوردار بود، صهیونیست‌ها توانستند بدون برخورد با چالش‌های جدی در عرصه نظام بین‌الملل، مفاهیم و مصادیق جدید خود را ارائه کنند.

5) تعریف آنتی‌سمیتیسم:

آنتی‌سمیتیسم در یک تعریف عام شامل ابراز تنفر از یهودیان و اقدامات خشونت‌بار علیه آنان است. فرهنگ لغت خاورمیانه، آنتی‌سمیتیسم را تبعیض و تعصب علیه یهودیان همراه با پیشداوری معنی کرده است. همچنین آنتی‌سمیتیسم را بیانگر رفتار خصمانه و طرز فکر کینه‌توزانه که هدف آن منزوی کردن و اخراج و قتل عام یهودیان است، نیز دانسته‌اند.(3)

البته برخی از یهودیان عنصر روانی را نیز به این مسئله وارد کرده و از آن یهودی آزاری‌ را استنباط کرده‌اند. در برخی موارد نیز آنتی‌سمیتیسم به مخالفت کلی با یهودیان اطلاق می‌شود. بطور کلی می‌توان از تمامی مواردی که صهیونیست‌ها آنها را به عنوان اقدامات آنتی‌سمیتیک بر می‌شمارند، این تعریف را ارائه داد: آنتی‌سمیتیسم شامل هرگونه اظهارنظر و اقدام خشونت‌بار جزئی و کلی علیه یهودیان امروزی به عنوان وارثان فرهنگ، تاریخ و مذهب یهود در هر نقطه‌ای از جهان است که در قالب اقدامات فیزیکی، سخنرانی، نشریات، فیلم و... آنتی‌سمیتیک نمود می‌یابد.(4) از منظر صهیونیست‌ها، این واژه امروز، شامل هر نوع اظهار نظر و اقدام علیه رژیم‌صهیونیستی‌ و صهیونیست‌ها نیز می‌شود.

6) تاریخچه اصطلاح آنتی‌سمیتیسم:

یهودیان و صهیونیست‌ها معتقدند از نظر تاریخی و از هنگامی که اولین معبد یهودیان خراب شد و یهودیان در سرزمینهای دیگر تبعید و پراکنده شدند، آنتی‌سمیتیسم آغاز شد و در واقع خود این آواره‌سازی و نابودی معابد، اولین اقدام آنتی‌سمیتیک محسوب می‌شود.

اما این اصطلاح را برای اولین بار در سال 1879، یک روزنامه‌نگار آلمانی به نام «ویلهلم مار» در هجو نامه‌ای تحت عنوان «پیروزی یهودیت بر ژرمانیسم» برای بیان خشم و کینه غیرمذهبی‌ها علیه یهودیان به طور رسمی بکار برد و از آن پس تاکنون این اصطلاح در ادبیات سیاسی مرسوم شده است.(5)

ب) آنتی‌سمیتیسم قبل از حادثه 11 سپتامبر:

محققین یهودی و صهیونیستی، تاریخ تحولات آنتی‌سمیتیسم را به 2 دوره تقسیم می‌کنند: دوره نخست‌ تا سال1688 و دوره دوم از 1688 به بعد آن. آنان دوره نخست‌ را آنتی‌سمیتیسم کلاسیک و دوره دوم را آنتی‌سمیتیسم مدرن می‌نامند.(6) از این منظر آنتی‌سمیتیسم کلاسیک بر پایه مذهب بنا شده بود حال آنکه آنتی‌سمیتیسم مدرن براساس نظریات علمی و شبه‌علمی و بر پایة نژاد بنیان گذاشته شد که در ادامه به بررسی هر کدام از آنها می‌پردازیم.

1) آنتی‌سمیتیسم کلاسیک (مذهب محور):

به زعم صهیونیست‌ها یکی از مهمترین عوامل بروز آنتی‌سمیتیسم، نظریات دینی و مذهبی است که به ویژه مسیحیان و مسلمانان نسبت به یهودیان دارند و از نظر مسلمانان و مسیحیان، یهودیان ویژگیهایی منفی دارند. از این‌رو صهیونیست‌ها این نگرش را عامل اقدامات آنتی‌سمیتیک می‌دانند.

1-1) مسیحیت و آنتی‌سمیتیسم:

اختلاف میان یهودیان و مسیحیان بسیار ریشه‌دار است. یهودیان معتقدند که مسیحیان  پیش از عیسی(ع)، پیرو دین یهود بودند اما با گرویدن به آیین او با کنیسه قطع‌ رابطه کرده و به جرگه شرک یا کفر پیوسته‌اند. از طرف دیگر مسیحیان، یهودیان را متهم می‌کنند که در دستگیری حضرت عیسی(ع) دست داشته‌اند. همچنین مسیحیان معتقدند که شورای ریش‌‌سفیدان یهود (سنهدرین) حضرت‌عیسی(ع) را تکفیر کرده‌ است.

لازم به ذکر است که علاوه بر ریشه مذهبی اختلاف میان یهودیان و مسیحیان، عامل اقتصادی یعنی شیوع «رباخواری» در میان یهودیان نیز از دیگر عوامل اختلاف مسیحیان با آنها محسوب می‌شود. در سال 1095 که جنگ صلیبی آغاز شد، برخی از مسیحیان، کشتن یهودیان اروپا را مقدم بر کشتن مسلمانان می‌دانستند و در مهمترین شوراهای مسیحیان که هر چند سال یک بار توسط کلیسا برگزار می‌شد، احکامی علیه یهودیان صادر می‌شد.(7)

مهمترین حوادثی که در مورد روابط مسیحیت و یهودیت با عنوان اقدامات آنتی‌سمیتیک مطرح شده‌اند، عبارتند از: استفاده از خون مسیحیان برای تهیه فطیر مقدس در میان یهودیان، نصب علامت زرد بر سینه و یقه لباس یهودیان، تفتیش عقاید، برپایی گتوها، انتشار کتاب پروتکلهای زعمای صهیون و...(8)

2-1) اسلام و آنتی‌سمیتیسم:

دین مبین اسلام علی‌رغم تساهل و مدارایی که با سایر ادیان دارد، برخی از یهودیان را دارای ویژگیهایی می‌داند که قابل اغماض و پذیرش نیستند. این ویژگیهای منفی در قرآن با صراحت ذکر شده‌اند که بطور خلاصه می‌توان آنها را در محورهای زیر دسته‌بندی کرد. صهیونیست‌ها این نظرات را مصادیق آنتی‌سمیتیسم معرفی کرده‌اند: خودخواهی و خودپرستی، ثروت‌پرستی، قتل پیامبران و تبهکاری، قساوت و جنگ‌افروزی، دروغ و پیمان‌شکنی و ... .(9)

2) آنتی‌سمیتیسم مدرن (نژاد محور):

رابطه نژادپرستی و آنتی‌سمیتیسم از 2 منظر قابل بررسی است. در منظر نخست مهمترین نظریات علمی و شبه‌علمی که درباره سلسله مراتب نژادها و آثار سیاسی آنها در رفتار سیاسی دولتها علیه یهودیان است، مطرح می‌شوند. در منظر دیگر وجود تفکرات نژادپرستانه‌ای که در یهودیت وجود دارد و به نوعی در اقدامات ضدیهودیان تأثیرگذار است، مورد بررسی قرار می‌گیرند.

2-1) اندیشه‌های نژادپرستانه یهود:

یهودیان به جای آنکه خود را معتقد به دین موسی بدانند، خود را از نژاد و خون یهودی می‌دانند. مقدم بودن نژاد بر دین و مذهب در این قوم، باعث شده است که آنان هیچ‌کس را به دین خود دعوت نکنند و یکی از عوامل تنفر از آنان نیز همین است.

2-2) نظریه‌های نژادی و آنتی‌سمیتیسم:

از سده 16 به این سو نظریه‌پردازانی در حوزه‌های مختلف علوم تجربی ظهور کردند که نگرش جدیدی به فیزیک جهان داشتند. پس از اینان بود که عصر روشنگری آغاز شد.

همزمان، در این دوره بحث نژاد و سلسله مراتب آن مطرح شد. برخی دانشمندان نظریات گوناگونی درباره نژاد بشر و رابطه آن با تمدن مطرح کردند. این افراد یهودیان را دارای صفاتی مانند داشتن بینی خم‌شده، چشمهای چشمک‌زن، دندانهای به هم فشرده، گوشهای برجسته، ناخن‌های مربعی شکل، نیم تنه بلند، پاهای پهن، زانوهای گرد، پاشنه بیش از حد بیرون آمده، دستهای نرم که مکر و ریاکاری و خیانت را می‌شود در آن ملاحظه کرد، برمی‌شمردند و همچنین آنها را منحط‌‌ترین نژاد روی کره خاکی خواندند.

علاوه بر آن، نازی‌ها براساس برنامه‌های آموزشی خود و با اشاره به نظریات داروین، تمدنها را به 3دسته تقسیم‌بندی می‌کنند که از نظر صهیونیست‌ها نماد آنتی‌سمیتیسم است: اول، گروهی که خالقان و سازندگان تمدن بشری‌اند شامل نژاد آریایی‌ بویژه شاخه ژرمن. دوم، گروهی که هیچ هنری در ابداع و خلق تمدن و فرهنگ ندارند، اما می‌توانند در حفظ و تداوم دستاوردهای نژاد تمدن‌ساز مؤثر باشند که انگلوساکسون‌ها از این دسته‌اند. سوم، گروه مخربان فرهنگ و اندیشه که از هیچ حق حیاتی برخوردار نیستند و این گروه، دشمن خبیث به شمار می‌روند که پیوسته درصدد نابودی تمدن و فرهنگ خالقان تمدن برمی‌آیند که سیاهپوستان و یهودیان را می توان در این دسته قرار داد.(10)

3) آنتی‌سمیتیسم پس از تشکیل رژیم‌صهیونیستی

بطور کلی نگرش ‌صهیونیست‌ها نسبت به مصادیق فعالیت‌های آنتی‌سمیتیک پس از تشکیل رژیم‌صهیونیستی در سال 1948، تفاوت عمده‌ای با نگرش آنان در سالهای پیش از تشکیل این رژیم دارد. این اختلافات را می‌توان به صورت ذیل برشمرد:

- اقدامات آنتی‌سمیتیک از مبانی مذهبی و نژادپرستانه در سطح کلان جدا شده‌اند.

- هرگونه انکار هولوکاست در ردیف اقدامات آنتی‌سمیتیک محسوب می‌شود.

- مخالفت با دولت اسراییل مساوی با آنتی‌سمیتیسم قلمداد می‌شود.

- اقدامات طبیعی و حوادث کوچک در ردیف اقدامات آنتی‌سمیتیک به حساب می‌آیند.

- هدف تبلیغات و بزرگنمایی صهیونیست‌ها در مورد اقدامات آنتی‌سمیتیستی، به جای تشکیل یک دولت یهودی (مانند دوره قبل)، افزایش مهاجرت یهودیان و تقویت دولت یهودی است.

- یکی از اهداف بزرگنمایی اقدامات آنتی‌سمیتیک، مظلوم جلوه دادن یهودیان و کسب امتیازات سیاسی و اقتصادی، برای یهودیان و دولت اسراییل از کشورهای متبوع یهودیان است و ...

3-1) تجدیدنظرطلبان و آنتی‌سمیتیسم:

تجدیدنظرطلبان شامل تعدادی از محققین حوزه‌های مختلف علمی است که به بررسی «هولوکاست» می‌پردازند. اینان برخلاف آنچه صهیونیست‌ها به آنها نسبت می‌دهند («انکارکننده» و «منکرین هولوکاست»)، مرگ یهودیان در جنگ جهانی دوم را انکار نمی‌کنند بلکه آنها می‌گویند که اولاً تعدادی که صهیونیستها ادعا می‌کند در جریان هولوکاست کشته شده‌اند با واقعیات تاریخی و علمی همخوانی ندارد، ثانیاً در کنار یهودیان، افرادی از سایر ادیان و ملیتها نیز کشته شده‌اند، ثالثاً اتاقهای گاز وجود خارجی نداشته‌اند و...

بطور کلی مورخین تجدیدنظرطلب بر سر مسائلی مانند تعداد یهودیانی که در جنگ جهانی دوم کشته شده‌اند، نحوه کشته شدن آنها و تصور منحصر به فرد بودن کشتار یهودیان در تاریخ بشری بحث می‌کنند. از آنجا که هر کدام از این موارد با خواسته‌ها و اهداف صهیونیست‌ها در تعارض شدید است، تجدیدنظرطلبان به عنوان مخالفان یهودیان و اقدامات آنها نیز به عنوان اقدامات آنتی‌سمیتیک منظور می‌شود.

3-2) راستگرایی و آنتی‌سمیتیسم:

یکی از مصادیقی که صهیونیست‌ها برای اقدامات آنتی‌سمیتیک پس از تشکیل رژیم‌صهیونیستی مورد اشاره قرار می‌دهند، اقدامات گروهها و احزاب راستگرا به ویژه در کشورهای اروپایی است. راستگرایان، اشخاص یا احزابی‌اند که بر مبنای بخشی از تفکرات نژادپرستانه قبل از جنگ جهانی دوم در کشورهای اروپایی شکل گرفته‌اند. این گروهها که به طور عام نئونازی یا نئوفاشیست نامیده می‌شوند، به نوعی معتقد به برتری نژادی بوده و اخراج مهاجران، شامل سیاهان، آسیایی‌ها و یهودیان را خواستارند.(11)

3-3) نئو آنتی‌سمیتیسم:

3 دیدگاه مختلف پیرامون زمینه‌های شکل‌گیری نئوآنتی‌سمیتیسم از سوی حامیان صهیونیسم مطرح شده است. حاخام جاناتان ساکس استاد دانشگاه کمبریج  مدعی است ظهور نئوآنتی‌سمیتیسم متأثر از حادثه 11 سپتامبر و متهم شدن همه یهودیان جهان اعم از یهودیان ساکن اسراییل یا خارج آن به دخالت در این حادثه است. در حالی که دیوید ماتاس  از مقامات سازمان صهیونیستی بنای بریث کانادا و نویسنده یهودی کتاب «عبارات خونین» ضمن اشاره به پیامدهای «کنفرانس جهانی مبارزه با نژادپرستی» در دوربان آفریقای جنوبی از جمله محکومیت اسراییل به نژادپرستی، نتیجه این کنفرانس را تبدیل شدن آنتی‌سمیتیسم به آنتی‌‌صهیونیسم و در نتیجه تشدید خصومت‌ها علیه همه یهودیان جهان معرفی می‌کند، بنیامین نتانیاهو از رهبران بلندپایه رژیم‌صهیونیستی مدلول نئو آنتی‌سمیتیسم را خصومت علیه یهودیان اروپا از زمان «کناره‌گیری فلسطینیان از روند دیپلماسی و مذاکره و گرایش آنان به سوی توسل به خشونت از طریق انتقاضه الاقصی» معرفی می‌کند. مطابق این دیدگاه، نظر به آنکه محکومیت اسراییل و صهیونیسم از زمان تأسیس دولت یهودی امری معمول بوده است، وجه تمایز نئوآنتی‌سمیتیسم از آنتی‌سمیتیسم، بروز نارضایتی از همه یهودیان جهان در قالب انتقاد از اسراییل است. بنابراین نئو آنتی‌سمیتیسم بر این امر دلالت دارد که همه یهودیان صرف‌نظر از دیدگاههای خود پیرامون اسراییل مقصر بوده و باید پاسخگوی اعمال اسراییل و حتی پرداخت‌‌کننده هزینه‌های موجودیت آن باشند.(12)

با تمام این تفاسیر هنوز هیچ تعریفی برای دوره‌های جدید آنتی‌سمیتیسم ارائه نشده و آنتی‌سمیتیسم در حال حاضر هنوز تحت عنوان دورة مدرن تقسیم‌بندی می‌شود، اگرچه در سالهای اخیر و با استناد به حوادثی مانند 11 سپتامبر، صهیونیست‌ها درصددند تا به طور جدی، مبارزه با آنتی‌سمیتیسم را در دستور کار کشورها و سازمانهای بین‌المللی قرار دهند و شاید در آینده‌ای نزدیک از آن به عنوان دوره بین‌المللی شدن آنتی‌سمیتیسم یاد کنند.

ج) تأثیر حادثه 11 سپتامبر بر مفهوم آنتی‌سمیتیسم:

1) بهره‌برداری صهیونیست‌ها از حادثه 11 سپتامبر:

صهیونیست‌ها و سازمانهای صهیونیستی همواره به دنبال استفاده از موقعیت‌های تاریخی گوناگون به نفع خود و رژیم‌صهیونیستی بوده و در دوره‌های تاریخی مختلف از ابزارها و روشهای متعددی برای دستیابی به این اهداف بهره‌ برده‌اند حتی اگر این اهداف و روشهای دستیابی به آنها غیرانسانی بوده باشد. شاید اولین فرصت‌طلبی‌ صهیونیست‌ها، سوءاستفاده از رویدادهای بین‌المللی مربوط به جنگ جهانی اول باشد که طی آن فعالیتهای صهیونیست‌ها و سازمانهای صهیونیستی به حدی گسترش یافته بود که جیمز بالفور وزیر خارجة وقت انگلستان در سال 1917 خطاب به لرد روچیلد که سرپرستی فدراسیون صهیونیست‌ها را به عهده داشت، نوشت: «...حکومت اعلی حضرت{انگلیس} به موضوع تأسیس وطنی ملی برای ملت یهود در فلسطین به دیده موافق می‌نگرد و نهایت سعی خود را برای تحقق این هدف به کار می‌گیرد...»(13) چنین امتیاز بزرگی که از انگلیس و جامعه بین‌المللی کسب شده بود، نخستین سنگ بنای رژیم‌صهیونیستی محسوب می‌شود.

بار دیگر صهیونیست‌ها از فرصت دیگری که در طی جنگ جهانی دوم پیش آمده بود، استفاده کرده و به بهانه هولوکاست، این بار به تأسیس رژیم‌صهیونیستی در سال 1948 یعنی 3 سال پس از اتمام جنگ دوم جهانی اقدام کردند. فرصت‌طلبی صهیونیستها در طی جنگ جهانی دوم و با استفاده از بحران به وجود آمده در نظام بین‌الملل زمانی بهتر درک می‌شود که اسناد خیانت صهیونیستها به یهودیان مطالعه شوند. لنی برنر محقق تاریخ و هولوکاست، در کتاب خود تحت عنوان «51 سند همکاری صهیونیست‌ها با نازی‌ها» به خوبی به واقعیات جنگ جهانی دوم و ماجرای هولوکاست و چگونگی دست داشتن صهیونیست‌ها در این ماجرا پرداخته است.(14)

در طول جنگ سرد و پس از تشکیل این رژیم، تلاش صهیونیست‌ها معطوف به این نکته شد که از تمام امکانات موجود، برای بقای این رژیم استفاده و حاشیه‌های امنیتی جدی‌‌تری را به دور آن ایجاد کنند، لذا خود را در جبهه غرب قرار داده و از کمک‌های آمریکا و متحدان اروپایی آن بهره‌ بردند.

پس از فروپاشی شوروی نیز صهیونیست‌ها با معرفی رژیم‌صهیونیستی به عنوان تنها دموکراسی پایدار خاورمیانه و جبهه مقدم مبارزه با تروریسم، باز هم سعی کردند به مشروعیت بخشی به این دولت در نظام بین‌الملل و منطقه خاورمیانه بپردازند و از این طریق، منافع رژیم‌صهیونیستی را با منافع غرب و به ویژه آمریکا بیشتر و بیشتر پیوند دادند.

حادثه 11 سپتامبر نیز با دامنه‌ای که داشت ،رویدادی محسوب می‌شد که صهیونیست‌ها به سادگی از کنار آن نمی‌گذشتند و از فردای آن روز به بهره‌برداری از آن در تمام زمینه‌ها پرداختند که یکی از این موضوعات، مسئله آنتی‌سمیتیسم است. موضوع آنتی‌سمیتیسم از آن جهت برای صهیونیست‌ها هنوز از ارزش بالایی برخوردار و حتی در دهه‌ها و سالهای اخیر بر ارزش آن افزوده شده است که به صورت ادبیات غالب درآمده و صهیونیست‌ها از طریق آن تمام خواسته‌های خود را مطرح و پی‌گیری می‌کنند. صهیونیست‌ها در تاریخ یهودیان، هیچ گاه به اندازه دهه‌های اخیر، مسئله آنتی‌سمیتیسم را مطرح نساخته‌اند. یکی از اولین صهیونیست‌هایی که پس از حادثه 11 سپتامبر به ارائه دیدگاههای خود در مورد تأثیر حادثة 11 سپتامبر بر آنتی‌سمیتیسم پرداخته، حاخام جاناتان ساکس حاخام اعظم «انجمن‌های متحد عبری ایالتی» است که در مقاله خود تحت عنوان «آنتی‌سمیتیسم جدید» در سال 2002 با صراحت، تمام رویدادهای ضدصهیونیستی و ضداسراییلی را تحت عنوان آنتی‌سمیتیسم می‌آورد و دلایل افزایش رویدادهای آنتی‌سمیتیک در سالهای اخیر را، عوامل 3گانه اسلام رادیکال، جناح چپ ضدآمریکایی و جناح راست ضدیهودی می‌داند که غالباً پس از حادثه 11 سپتامبر ظاهر شده‌اند.(15)

سوءاستفاده صهیونیست‌ها از حادثه 11 سپتامبر برای بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم در 2 مرحله صورت گرفته که یکی زمینه‌چینی برای استفاده از این حادثه و دیگری استفاده از زمینه و فضای آماده شده برای مطرح کردن موضوعات مورد نظر و بسط و تغییر مفهوم آنتی‌سمیتیسم بود.

در مورد زمینه‌‌چینی صهیونیست‌ها برای سوءاستفاده از حادثه 11 سپتامبر، می‌توان این موضوع را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد:

1-1) پس از آنکه حادثه 11 سپتامبر روی داد و مشخص شد که از 4 هزار یهودی شاغل در مرکز تجارت جهانی، هیچ‌کدام در روز حادثه بر سر کار خود حاضر نبوده‌اند، این گمان تقویت شد که حادثه 11 سپتامبر و انفجار برجهای دوقلو یک حادثه از پیش تعیین شده بوده و شاید هم به دست صهیونیست‌ها انجام گرفته است. مطرح شدن چنین دیدگاهها و تحلیل‌هایی در برخی نشریات ملی و بین‌المللی در کشورهای مختلف، سازمانهای صهیونیستی و صهیونیست‌ها را وادار به واکنش کرد و در بدو امر چنین اظهاراتی را آنتی‌سمیتیک نامیدند. انجمن ضدافترا یکی از اولین سازمانهای صهیونیستی بود که به شدت واکنش نشان داد و چنین اظهاراتی را محکوم کرد. بنابراین صهیونیست‌ها اولین اقدامات خود را برای زمینه‌چینی آغاز و در مطالب خود دشمنان اسراییل و صهیونیسم را دشمنان آمریکا معرفی کردند تا از این طریق از بار اتهامات وارده بر یهودیان مبنی بر دست داشتن در حادثه 11 سپتامبر بکاهند و همچنین آنتی‌سمیتیسم، آنتی‌ اسراییلیسم، آنتی‌صهیونیسم و آنتی‌ آمریکاییسم را معادل یکدیگر مطرح کنند.(16)

استفان روث که در مورد مرتبط ساختن رویدادهای آنتی‌سمیتیک با حوادث 11 سپتامبر به شدت فعال بوده و گزارش سال 2001 خود را به طور کامل به این مسئله اختصاص می‌دهد، در گزارش خود تحت عنوان «سرزنش اسراییل و یهودیان: رویدادهای آنتی‌سمیتیک به عنوان پس‌لرزه‌های حادثه 11 سپتامبر» می‌نویسد: حادثه 11 سپتامبر باعث شد آنتی‌سمیتیست‌ها و جهان عرب آن را واکنشی به حمایت آمریکا از اسراییل تعبیر کنند و یهودیان آماج این واکنش‌ها قرار گرفتند. پس از 11 سپتامبر آنتی‌سمیتیسم در شکل سرزنش آمریکا بخاطر حمایت مستقیم یا غیرمستقیم از اسراییل تجلی یافت.(17)

1-2) معادل‌سازی آنتی‌سمیتیسم با تروریسم از دیگر اقدامات صهیونیست‌ها بود به طوری که در خلال ماههای پس از حادثه 11 سپتامبر، غالب رویدادهای به اصطلاح آنتی‌سمیتیک را رویدادهای تروریستی تعبیر ‌کردند تا از این طریق با قرار دادن آنتی‌سمیتیسم در جبهه تروریسم، از امکانات موجود و برنامه‌های به اصطلاح ضدتروریستی که آمریکا و جهان غرب پس از 11 سپتامبر برای یک جنگ تمام عیار علیه به اصطلاح تروریسم در نظر گرفته بودند، بهره کافی را ببرند و با آنتی‌سمیتیسم و                         گروههای به اصطلاح آنتی‌سمیتیست نیز مقابله کنند که در بخش‌های بعدی به آن پرداخته                خواهد شد.

1-3) از دیگر زمینه‌چینی‌های صهیونیست‌ها برای استفاده از حادثه 11 سپتامبر، مطرح ساختن افزایش جو یهودستیزی و آنتی‌سمیتیسم در سراسر جهان بود. استفان روث در گزارش سال 2001 خود در این باره می‌نویسد: «شمار حملات خشونت‌آمیز علیه یهودیان در سال 2001 که در آن از اسلحه استفاده شده، 50 مورد و سایر رویدادهای خشونت‌آمیز 180 مورد بوده که عمدتاً پس از حادثه 11 سپتامبر و توسط مسلمانان روی داده است.»(18)  انجمن ضدافترا نیز مدعی شد در حالی که فعالیتهای آنتی‌سمیتیک در ایالات متحده در سالهای 1997 و 1998 به میزان 12 درصد کاهش یافته بود، از سال 2001 شدت این حملات به نحو چشمگیری افزایش یافت و حتی در 5 ماه اول سال 2002 نسبت به مدت مشابه در سال 2001 (یعنی قبل از حادثه 11 سپتامبر) به میزان 11 درصد افزایش یافته است. همچنین بنابر اظهارات نویسنده مقاله «آنتی‌سمیتیسم جهانی»، در سال 2001 تعداد 285 رویداد  آنتی‌سمیتیک روی داده (البته غالب این رویدادها پس از حادثه 11 سپتامبر بوده است) که 57 مورد از آنها در قالب خشونت فیزیکی بوده در حالی که در سال 2002 تعداد 423 رویداد آنتی‌سمیتیک ثبت شده که 112 مورد آن را خشونتهای فیزیکی تشکیل می‌دهند.(19)

در حقیقت، هدف اصلی صهیونیست‌ها از طرح چنین موارد گزینشی از رویدادهای آنتی‌سمیتیک، معرفی اسراییل و یهودیان به عنون قربانیان اصلی حادثه 11 سپتامبر در کنار آمریکا بود. آنچه طرح صهیونیست‌ها برای استفاده از فضای بوجود آمده از حادثه 11سپتامبر نامیده می‌شود، در نمودار زیر آمده است:

نمودار شماره 1) چگونگی استفاده صهیونیستها از حادثه 11 سپتامبر

اسراییل، صهیونیستها و سازمانهای صهیونیتستی به عنوان کاتالیزورآنتی‌سمیتیسم قبل از حادثه 11 سپتامبر حادثه 11 سپتامبر به عنوان یک بسترو فضای به وجود آمده آنتی ساص+ باز تعریف مؤلفه‌های اصلی آنتی‌سمیتیسم


2) آنتی ساص: تلاش برای بسط مفهوم و مصادیق آنتی‌سمیتیسم

همان طور که ذکر شد زمینه چینی صهیونیست‌ها پس از 11 سپتامبر، فضایی را در اختیار آنها قرار داد تا از طریق آن مؤلفه‌ها و پارامترهای اصلی آنتی‌سمیتیسم را متحول کنند و در غالب موارد، آن را بسط دهند. یکی از مهمترین پارامترهای مورد نظر صهیونیست‌ها، مفهوم و مصادیق آنتی‌سمیتیسم است که تغییر و تحول در آن، بر دیگر ابعاد آنتی‌سمیتیسم نیز تأثیر می‌گذارد. غالب تحولات صورت گرفته در مفاهیم عمده بویژه در حوزة سیاست، به دنبال ظهور شرائط جدید یا رویدادی است که قاعده‌های پیشینی را برهم زده و کارایی یک مفهوم خاص را زیر سؤال می‌برد. بنابراین، آن مفهوم یا منسوخ شده یا با پذیرش تحولات و تغییراتی در مؤلفه‌های اصلی خود، با شرائط پدید آمده به همخوانی می‌رسد، اما آنچه در مورد تحول و بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم پس از 11 سپتامبر می‌توان گفت، این است که در حقیقت، صهیونیست‌ها با بهره‌برداری از فضای به وجود آمده پس از 11 سپتامبر سعی کردند طی یک پروژه بلند مدت به بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم بپردازند. اگرچه زمینه‌چینی آنها برای استفاده از حادثه 11 سپتامبر از فردای پس از این رویداد آغاز شد اما نتایجی که براساس این زمینه‌چینی‌ها حاصل شد در سالهای بعد خود را به خوبی نمایان ساخت.

مؤسسه استفان روث که گزارشهای سالانه آن مورد استفاده این مقاله قرار گرفته است، در گزارش‌های خود دربارة آنتی‌سمیتیسم در سالهای قبل از 2001، مفهوم و مصادیق آنتی‌سمیتیسم را توضیح داده که تفاوت چشمگیری با پارامترهای مورد نظر این نهاد صهیونیستی پس از حادثه 11 سپتامبر دارد. استفان روث در گزارش سال 1997- 1998 خود، رویدادهای آنتی‌سمیتیک را به 3 دسته شامل: تبلیغات آنتی‌سمیتیک به ویژه از طرف منکران هولوکاست، اقدامات خشونت‌آمیز بدون استفاده از سلاح و نهایتاً اقدامات خشونت‌آمیز با استفاده از ابزار خشونت تقسیم‌بندی می‌کند و مصادیق آنتی‌سمیتیسم را در خلال این دسته‌‌بندی جستجو می‌کند.(20) طبیعی است که مؤسسه مذکور درباره علل حوادث و اقدامات مذکور گزینشی عمل کرده و به حوادث داخلی سرزمینهای اشغالی توجهی نکرده است.

همچنین در گزارش سال 1999-2000، استفان روث در قالب آمار به تعداد رویدادهای آنتی‌سمیتیک اشاره شده و دسته‌بندی موضوعی این رویدادها، به عنوان مصادیق آنتی‌سمیتیسم به رویدادهای   خشونت‌آمیز و غیرخشونت‌آمیز بود و تعریف مشخصی از آنتی‌سمیتیسم به چشم نمی‌خورد.(21) در گزارش سال 2000- 2001 نیز استفان روث بدون هیچ گونه دسته‌بندی موضوعی و تعریف مشخصی از آنتی‌سمیتیسم، به این مسئله از دریچه انتقاضه دوم فلسطینیان نگریسته و شمار رویدادهای آنتی‌سمیتیک را در مجموع 255 اقدام خشونت‌آمیز ذکر می‌کند که در آن از سلاح استفاده شده است.(22)

استفان روث در گزارش سال 2001 خود دربارة آنتی‌سمیتیسم، به اصطلاح نئوآنتی‌سمیتیسم اشاره دارد و از آن به عنوان آنتی‌سمیتیسم سیاسی یاد می‌کند که از یک طرف آن را ناشی از ظهور اسلام رادیکال در برابر غرب، یهودیان و دولت اسراییل و از طرف دیگر تلاش رسانه‌های گوناگون برای همدست نشان دادن اسراییل و یهودیان می‌داند. علاوه بر این، در این گزارش به طور صریح آنتی‌سمیتیسم و آنتی‌صهیونیسم در کنار هم قرار داده شده‌اند. این تعریف جدید به طور مستقیم تحت تأثیر حادثه 11 سپتامبر و استفاده از فضای به وجود آمده بود. علاوه بر این، اولین تعاریف جامع از آنتی‌سمیتیسم از جانب سازمانهای صهیونیستی در گزارشهای پس از سال 2001 این سازمانها آمده است که بنیاد امنیت جمعی یهودیان انگلیس(CST) در این زمینه نقش مهمی داشته است.

در گزارش سال 2006، سازمانهای صهیونیستی مصادیق جدیدی مانند «حمایت از اسلام رادیکال» و رابطه با رهبران خاورمیانه مانند محمود احمدی‌نژاد، بشار اسد و سید حسن نصرالله را به عنوان آنتی سمیتیسم مطرح ساختند که در گزارش انجمن ضدافترا به خوبی نمایان بود.(23)

جالب توجه‌ترین تعریف جدید از مصادیق و مفهوم آنتی‌سمیتیسم در گزارش مؤسسه استفان روث در سال 2007 آمده است که به خوبی نمایانگر بهره‌برداری صهیونیست‌ها از فضای بوجود آمده پس از حادثه 11 سپتامبر است. در این گزارش، با صراحت به موضوع آنتی‌ساص (آنتی‌سمیتیسم، آنتی‌اسراییلیسم و آنتی‌صهیونیسم) پرداخته شده و در کنار آنتی‌‌آمریکاییسم به کار برده شده است. یعنی از یک طرف به گسترش مفهومی و مصداقی آنتی‌سمیتیسم پرداخته و از طرف دیگر خود را در کنار جبهه آمریکایی قرار داده‌اند. استفان روث می‌نویسد: «ضدیت با صهیونیسم و مقایسه و برابر دانستن سیاستهای اسراییل با آلمان نازی به محملی برای اظهارات آنتی‌سمیتیک و مشروعیت بخشیدن به آنتی‌سمیتیسم تبدیل شده است. انتقاد از اسراییل و صهیونیسم به عنوان ابزاری برای ابراز تنفر از یهودیان در آمده و در شکل‌ ایدئولوژی‌های ضداسراییلی و ضد آمریکایی نمایان می‌شود.»(24)

بهره‌برداری سازمانهای صهیونیستی از حوادث 11 سپتامبر و فضای بین‌المللی پس از آن برای بسط مفهوم و مصداق آنتی‌سمیتیسم که در گزارشها و اظهارات صهیونیست‌ها و سازمانهای صهیونیستی به خوبی دیده می‌شود، هنوز ادامه داشته و مفهوم آنتی‌سمیتیسم پس از حادثه 11 سپتامبر در حال وارد شدن به دوران جدیدی است.

3) عاملان جدید آنتی‌سمیتیسم؛ باز تعریف خودی و غیرخودی:

حادثه 11 سپتامبر فضای بین‌المللی و طرف‌های درگیر در نظام بین‌الملل را تغییر داد و 2جبهه تروریسم و ضد تروریسم به وجود آورد که در یک طرف جبهه غرب به رهبری آمریکا قرار داشت و در طرف دیگر تروریست‌ها و اسلام رادیکال بودند. نهادهای صهیونیستی که همواره به دنبال آن بوده‌اند که به رژیم‌صهیونیستی در یک محیط اسلامی مشروعیت بدهند و اعتراضات و مخالفت‌های جهان اسلام با اسراییل را به سطح تضاد بین غرب و اسلام بکشانند، از این فضا استفاده کرده و به تبع جبهه‌گیری جدید بین‌المللی پس از 11 سپتامبر به باز تعریف خودی، شامل یهودیان، اسراییل، صهیونیست‌ها و غرب و غیرخودی، شامل مسلمانان و اسلام رادیکال به عنوان عاملان اصلی آنتی‌سمیتیسم بپردازند.

در گزارشهای استفان روث قبل از سال 2001 غالب رویدادهای به وقوع پیوسته توسط افرادی مانند تجدیدنظرطلب‌ها، نئونازی‌ها، جناح‌های راست افراطی در آمریکا و اروپا و... گزارش شده و اشاره محدودی به مسلمانان (در همه نقاط جهان) شده است.(25) این در حالی است که گزارشهای پس از سال 2001 همین نهاد صهیونیستی در بخشهای جداگانه‌ای به آنتی‌سمیتیسم در میان مسلمانان و اسلام رادیکال پرداخته و در سالهای اخیر حتی آن را پر رنگ‌تر از سایر بخشهای گزارش‌های خود به تصویر می‌کشد.

در گزارش 2001 استفان روث آمده است: «نگرش اعراب و اسلامگراها به آمریکا، ناشی از یک دشمنی‌ و هماورد تاریخی بین اسلام و غرب بوده و دشمنی نسبت به یهودیان و اسراییل نیز بخشی از این جریان است. چنانکه مشاهده شد واکنش مسلمانان نسبت به حوادث 11 سپتامبر در 2 جبهه آنتی‌ آمریکائیسم و آنتی‌سمیتیسم رخ داد.»(26)

استفان روث در این گزارش تمام کدهایی که به دست می‌دهد مربوط به مسلمانان و اسلام‌ رادیکال است و حتی سعی دارد که اقدامات به اصطلاح آنتی‌سمیتیک سایر گروهها مانند نئونازی‌ها، چپ‌ها و راست‌های افراطی را به مسلمانان ربط بدهد و در سراسر گزارش خود از اسلام رادیکال سخن به میان می‌آورد تا از این طریق اسراییل و صهیونیسم را در جبهه مقابل اسلام رادیکال قرار دهد.(27)در گزارش سال 2006 سازمانهای صهیونیستی در مورد آنتی‌سمیتیسم در کانادا نیز مسلمانان به عنوان عاملان اصلی آنتی‌سمیتیسم معرفی شده‌اند.(28)

گزارش استفان روث در سال 2007  نیز به شدت سعی دارد این مطلب را اثبات کند که عامل اصلی رویدادهای آنتی‌سمیتیک در کل جهان، مسلمانان‌اند و به این ترتیب، سیاستهای خود را با سیاستهای دولتهایی مانند آمریکا و برخی کشورهای دیگر، همراه نشان داده و درصدد کمرنگ کردن نقش مسلمانان و اسلام باشند. استفان روث می‌نویسد: «واقعیت این است که آنتی‌صهیونیسم دریچه‌ای به سوی اقدامات آنتی‌سمیتیک از طرف مسلمانان نسل دوم و سوم است که از طریق رسانه‌هایی مانند تلویزیون، ماهواره و اینترنت و توسط کشورهای عربی تغذیه می‌شوند. همچنین نشریات حاوی نگرشهای آنتی‌سمیتیک در مساجد میان جوانان مسلمان پخش می‌شود و عناصر اسلام رادیکال از عوامل اصلی آنتی‌سمیتیسم در اتحادیه اروپا محسوب می‌شوند».(29)

4) تغییر حوزه جغرافیایی آنتی‌سمیتیسم:

از دیگر تأثیرات حادثه 11 سپتامبر بر مفهوم آنتی‌سمیتیسم، تلاش صهیونیست‌ها برای تغییر حوزه جغرافیایی رویدادهای آنتی‌سمیتیک از اروپا و آمریکا به آمریکای لاتین و کشورهای عرب و مسلمان بود. پس از اینکه حادثه 11 سپتامبر کشورهای عرب و مسلمان را به عنوان مناطق پرورش تروریسم معرفی کرد، صهیونیست‌ها نیز به تبع آن جهان اسلام را مرکز و عامل اصلی آنتی‌سمیتیسم معرفی کردند. در گزارش استفان روث در سال 1997-1998 به طور محوری به ارزیابی رویدادهای آنتی‌سمیتیک در اروپا و آمریکا پرداخته و اشارات محدودی به جهان اسلام دارد.(30) در گزارش سال 1999 نیز صرفاً به چاپ چند کاریکاتور در نشریات عربی در حوزه جهان اسلام اشاره می‌کند که در مخالفت با دولت اسراییل بوده است. در سال 2000 نیز اگرچه به تأثیر انتفاضه دوم فلسطینیان بر افزایش شمار رویدادهای آنتی‌سمیتیک اشاره می‌‌کند اما خاستگاه اصلی این رویدادها را اروپا و آمریکا ذکر می‌کند نه محیط خاورمیانه یا کشورهای عربی و جهان اسلام.(31)

اما در گزارشهای سازمانهای صهیونیستی پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 یک نوع تغییر نگرش جدی به مسئله آنتی‌سمیتیسم در کشورهای اسلامی و عربی صورت گرفته و اشکالی از آنتی‌سمیتیسم مطرح می‌شوند که در ادبیات آنتی‌سمیتیسم تا قبل از این، جایگاه محکمی نداشته‌اند زیرا در کشورهای عربی و اسلامی موارد بسیار نادری از رفتار ضدیهودی مشاهده می‌شود و غالب انتقادهایی که صورت می‌گیرد، جنبه ضداسراییلی و ضدصهیونیستی داشته و دستمایه خوبی برای صهیونیست‌ها محسوب نمی‌شدند.

انجمن ضدافترا نیز پس از حوادث 11 سپتامبر در سایت رسمی خود، بخشی را به رصد و ارزیابی رویدادهای آنتی‌سمیتیک در خاورمیانه اختصاص داده است.(32)

استفان روث در گزارش سال 2007 خود به صورت بسیار پررنگ و در بخش جداگانه‌ای این تغییر نگرش به حوزه جغرافیایی را نشان داده و می نویسد: «اهریمنی قلمداد کردن اسراییل، صهیونیسم و یهودیان در قالب اصطلاحات آنتی‌سمیتیک در مقالات، کاریکاتورها، برنامه‌های تلویزیونی و مراسم‌ مذهبی در کشورهای عربی همچنان تداوم دارد. به عنوان نمونه روزنامه البعث سوریه، سایت جنبش فتح، هفته‌نامه الرساله حماس، تلویزیون‌الاقصی، المستقبل، الجزیره و غیره به نشر آنتی‌سمیتیسم می‌پردازند".(33)

همچنین انجمن ضدافترا در یک گزارش 21 صفحه‌ای به ارزیابی حادثه 11 سپتامبر و رسانه‌های عربی تحت عنوان «یک بازی خطرناک ضد یهودی و ضدآمریکایی» پرداخته و مواردی را ذکر کرده که متأثر از حادثه 11 سپتامبر هستند.(34)

تغییر حوزه جغرافیایی آنتی‌سمیتیسم فقط به کشورهای اسلامی محدود نبوده بلکه کشورهای آمریکای لاتین را نیز هدف خود قرار داده است و بویژه پس از بهبود رابطه کشورهای آمریکای لاتین با ایران، شدت بیشتری به خود گرفته است.

استفان روث در سال 1997، تعداد رویدادهای آنتی‌سمیتیک در امریکای لاتین را بسیار کم ارزیابی کرده که غالباً در آرژانیتن بوده است.(35)در سال 1999 هم گزارش استفان روث اعلام کرده که آمریکای لاتین سال بسیار آرامی را پشت سر گذاشته است(36) اما در گزارش سال 2001 خود و بلافاصله پس از حواث 11 سپتامبر در بخش ویژه‌ای به آمریکای لاتین پرداخته و می‌نویسد: «مردم آمریکای لاتین حملات 11 سپتامبر را نتیجه سیاست امپریالیستی آمریکا و سیاست این کشور در قبال اسراییل می‌دانند و این وضعیت در کشورهایی مانند آرژانتین، ونزوئلا و برزیل دیده می‌شود. در ونزوئلا حوادث 11 سپتامبر را نتیجه طبیعی حمایت آمریکا از اسراییل و همچنین حمایت از اشغال سرزمین فلسطین توسط یهودیان دانسته و حتی مقامات رسمی و دولتی نیز به اظهار آن پرداخته‌اند. در برزیل نیز این حملات در چارچوب روابط آمریکا با یهودیان و اسراییل تعبیر شده است.»(37)

توجه سازمانهای صهیونیستی به آنتی‌سمیتیسم در آمریکای لاتین در سالهای پس از آن همچنان ادامه یافت و دامنه گسترده‌تری نیز پیدا کرد. طبق گفته‌های دانیل ماریاچین معاون اجرایی بنای بریث، در سالهای اخیر (یعنی پس از حوادث 11 سپتامبر) گرایش‌های آنتی‌سمیتیک در آمریکای لاتین با افزایش چشمگیری روبه‌رو شده و در میان این کشورها، ونزوئلا بیش از همه شاهد گسترش تبلیغات ضداسراییلی و ضدصهیونیستی بوده است. طبق گزارش استفان روث در سال 2006، «پیامهای آنتی‌سمیتیک، مشخصه بارز گفتار و ادبیات افراد و نهادهای دولتی، سازمانهای وابسته به دولت و نهادها و گروههای چپ‌گرا در ونزوئلا بوده است. لحن آنتی‌سمیتیک که در جامعه ونزوئلا در سالهای اخیر نمایان شده، غالباً توسط چاوز رئیس‌جمهور این کشور پایه گذاری شده است؛ کسی که اسراییل و صهیونیست‌ها را به علت بی‌عدالتی‌های تاریخی نسبت به فلسطینیان مقصر می‌داند و با محمود احمدی‌نژاد رابطه دارد.»(38)

همچنین انجمن ضدافترا در همان سال کشور ونزوئلا را به تقویت آنتی‌سمیتیسم، اتحاد با افراطی‌ها و اسلامگرایان، حمایت از حزب‌الله و حمله لفظی به اسراییل متهم کرد و اگرچه توجه به سایر کشورهای آمریکای لاتین در گزارشهای سال 2006 محدود بود اما به رویدادهای آنتی‌سمیتیک در کشورهای شیلی، بولیوی، آرژانتین، برزیل، کلمبیا و اوروگوئه، بارها اشاره شده است.(39)

سازمانهای صهیونیستی در بی‌سابقه‌ترین اقدام در سال 2007 یک گزارش 445 صفحه‌ای در مورد وضعیت آنتی‌سمیتیسم در آرژانتین منتشر کردند که توسط مرکز دایا (انجمن نمایندگی یهودیان آرژانتین) تهیه شده بود و به 2 زبان انگلیسی و اسپانیایی منتشر شد. اگرچه سازمان مذکور طی سالهای گذشته نیز درباره آرژانتین گزارشهایی را تهیه کرده اما گزارشهای مذکور در این سطح از کمیت و کیفیت نبوده‌اند. گزارش دایا نشان داد که توجه سازمانهای صهیونیستی به آمریکای لاتین افزایش یافته است.(40)

بنابراین تغییر حوزه جغرافیایی از اروپا و آمریکا به آمریکای لاتین و جهان اسلام و کشورهای عربی پروژه‌ای بود که صهیونیست‌ها تنها پس از حوادث 11 سپتامبر موفق به اجرای آن شدند و در سالهای آینده نیز توجه بیشتر آنها به این حوزه‌های جغرافیایی دور از انتظار نیست.

5) مقابله فعال با آنتی ساص، نتیجه بین‌المللی شدن آنتی‌سمیتیسم:

یکی از مهمترین پیامدهای حادثه 11 سپتامبر برای موضوع آنتی‌سمیتیسم، فراهم آوردن فضایی برای صهیونیست‌ها‌ بود تا از طریق آن بتوانند موضوع آنتی‌سمیتیسم را بین‌المللی کنند. همین موضوع بین‌المللی شدن آنتی‌سمیتیسم بود که صهیونیست‌ها و سازمانهای صهیونیستی را از حالت انفعال خارج کرد و این امکان را به آنها داد که در برابر مسئله آنتی‌سمیتیسم به صورت فعال ظاهر شوند.

قبل از حادثه 11 سپتامبر به علت آماده نبودن فضای بین‌المللی و منطقه‌ای در اروپا، آمریکا و سایر نقاط جهان، صهیونیست‌ها غالباً اقدام به انتشار گزارشهایی دربارة آنتی‌سمیتیسم در سطح محدود می‌کردند اما هنوز هیچ سازوکاری برای برخورد و مقابله با این پدیده نداشتند. پس از حادثه 11 سپتامبر و به تبع برگزاری کنفرانس و نشست‌های متعددی دربارة تروریسم و چگونگی مقابله با آن، صهیونیست‌ها نیز اقدام به برپایی چندین کنفرانس، نشست و گردهمایی کردند که در آغاز کار بیشتر با موضوع مقابله با تبعیض‌نژادی بود اما در سالهای بعد اقدامات زیادی را مستقیماً با موضوع آنتی‌سمیتیسم در سطوح بین‌المللی، منطقه‌ای، ملی و محلی در سراسر دنیا انجام دادند که شامل قطعنامه‌ها، کنفرانس‌ها، قوانین و دستورات مختلف می‌شد که در ادامه به بررسی آنها می‌پردازیم:

5-1) قرار گرفتن آنتی‌سمیتیسم در دستور کار کشورها و سازمانهای بین‌المللی:

بین‌المللی شدن موضوع آنتی‌سمیتیسم یکی از پیامدهای مستقیم حادثه 11 سپتامبر بود. آنتی‌سمیتیسم پس از حادثه 11 سپتامبر مانند تروریسم در دستور کار بین‌المللی به ویژه سازمان ملل قرار گرفت. اولین گزارش کامل نهادهای صهیونیستی در مورد وضعیت آنتی‌سمیتیسم و سازمان ملل متحد در سال 2007 به قلم «هیلل نیور» معاون اجرایی دیده‌‌ بان حقوق بشر سازمان ملل و با همکاری «کمیته یهودیان آمریکا» تهیه و منتشر شد. این گزارش 64 صفحه‌ای به موضوع بین‌المللی شدن آنتی‌سمیتیسم پرداخته و اقدامات سازمان ملل در مورد این مسئله را مطرح ساخته است.

پس از اینکه زمینه‌چینی صهیونیست‌ها برای استفاده از حادثه 11 سپتامبر نتیجه داد، در 21 ژوئن 2004، سازمان ملل در نیویورک برای اولین بار اقدام به برگزاری یک گردهمایی تاریخی با موضوع آنتی‌سمیتیسم کرد و طی آن کوفی عنان دبیر کل وقت سازمان ملل از جامعه جهانی خواست تا سازمان ملل را در زمینه مبارزه با آنتی‌سمیتیسم یاری دهند.

طبق گزارش هیلل نیور، «اولین گام جدی سازمان ملل در نوامبر 2004 برداشته شد که طی آن مجمع عمومی برای اولین بار در قطعنامه سالانه خود «تعصب مذهبی و آنتی‌سمیتیسم» را محکوم کرد. در اوائل سال 2005 و در اولین جلسه کمیسیون حقوق بشر در آن سال، طی 3 قطعنامه به مسئله آنتی‌سمیتیسم پرداخته شد اما پس از جایگزینی شورای حقوق بشر به جای کمیسیون مذکور، دیگر هیچ قطعنامه‌ای در موضوع آنتی‌سمیتیسم مطرح نشد.بان کی مون دبیرکل جدید سازمان ملل در روز سوگند خوردن خود، از برگزاری کنفرانس هولوکاست در ایران انتقاد و آن را محکوم کرد و محو یک کشور از روی نقشه جغرافیایی را اقدامی غیرقابل قبول خواند. وی همچنین در دومین سالروز بزرگداشت هولوکاست اذعان داشت که باید با آنتی‌سمیتیسم و تعصب در اشکال گوناگون آن مبارزه کرد و پس از تصویب قطعنامه محکومیت انکار هولوکاست نیز گفت: این اقدام نشان‌دهنده شعور بالای جامعه بین‌المللی است، زیرا انکار هولوکاست پذیرفتنی نیست.»(41)

دفتر کمیسیونر عالی حقوق بشر به سرپرستی «دو دو داین»1 کارشناس نژادپرستی نیز یکی از بخشهای سازمان ملل بوده که اقداماتی را در راستای مقابله با آنتی‌سمیتیسم انجام داده است که می‌توان به برگزاری 2 سمینار در این زمینه اشاره کرد.(42)

مسئله هولوکاست یکی از مسائلی است که صهیونیست‌ها هر گونه دخل و تصرف و بازخوانی مبانی آن را یک اقدام آنتی‌سمیتیک به حساب می‌آورند. بنابراین سعی زیادی کردند تا از طریق اقدامات بین‌المللی به این مهم بپردازند. در گزارش نیور در مورد اقدامات مجمع عمومی درباره هولوکاست آمده است: «در24ژانویه 2005 جلسه مجمع عمومی سازمان ملل با هدف گرامیداشت شصتمین سالگرد آزادی آشویتز
برگزار و در آن بر اهمیت موضوع هولوکاست تأکید شد. همچنین در آغاز شصتمین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در اواخر سال 2005، کشورهای عضو گام دیگری برداشتند و با تصویب قطعنامه‌ 7/60 برای اولین بار، 27 ژانویه را به عنوان روز جهانی هولوکاست تعیین کردند. این قطعنامه‌ که با ابتکار اسراییل و حمایت 103 کشور، بدون‌ رأی‌گیری به تصویب رسید، از دولتهای عضو نیز می‌خواهد که برنامه‌های آموزشی متعددی را در مورد هولوکاست ترتیب داده و منکران هولوکاست را مورد انتقاد قرار دهند. قطعنامه دیگر مجمع عمومی سازمان ملل در 26 ژانویه 2007 و یک روز قبل از دومین سالگرد گرامیداشت هولوکاست صادر شد که با شماره 255/61 به تصویب رسید و انکار هولوکاست را بدون استنثاء محکوم کرد. این قطعنامه پاسخی به اظهارات محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ایران در مورد اسراییل و هولوکاست بود.»(43)

__________________

1- Doudou Diene

5-2) مقابله با آنتی‌سمیتیسم در سطوح منطقه‌ای، ملی و محلی:

در کنار تلاش سازمانها و شخصیت‌های صهیونیست برای قرار دادن مسئله آنتی‌سمیتیسم در دستور کار کشورها و سازمانهای بین‌المللی، آنها همچنین در سطوح منطقه‌ای مانند اروپا و ملی مانند بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا، اقدامات گوناگونی انجام داده‌اند. این اقدامات شامل برگزاری کنفرانسهای گوناگون، ارائه توصیه‌های مختلف به سران کشورها، وادار کردن دستگاههای اجرایی و قضایی کشورهای مختلف برای وضع و اجرای قوانین مبارزه با هولوکاست و آنتی‌سمیتیسم و تعقیب مجرمان این گونه رویدادها می‌شود.

یکی از نمونه‌های اقدامات نهادهای صهیونیستی، برگزاری کنفرانسهای متعدد در سطح اروپا و به ویژه کشورهای عضو سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) است.

کنفرانس وین اولین کنفرانس بین‌المللی بود که منحصراً به آنتی‌سمیتیسم اختصاص می‌یافت و          19 و 20 ژوئن 2003 در وین پایتخت اتریش برگزار شد. این نشست 2 روزه، حدود 400 نماینده از 55 کشور عضو OSCE را گردهم آورد. سازمانهای صهیونیستی از این کنفرانس به عنوان یک رویداد تاریخی یاد کردند و آمریکا نیز نقش پررنگی در این کنفرانس داشت.

متعاقب کنفرانس وین، کنفرانس بعدی دربارة آنتی‌سمیتیسم در برلین در 28-29 آوریل 2004 برگزار شد، کنفرانس پاریس نیز در روزهای 16 و 17 ژوئن 2004 با حضور سران OSCE و با موضوع «گسترش آنتی‌سمیتیسم و نژادپرستی از طریق اینترنت و ماهواره» و در سال 2005 نیز کنفرانس آنتی‌سمیتیسم در روزهای 8 و 9 ژوئن در کوردوبای اسپانیا برگزار شد.

از مهمترین کنفرانسهای اخیر اعضای OSCE می‌توان به کنفرانس بخارست با عنوان «کنفرانسOSCE با موضوع مبارزه با تبعیض و ارتقای فهم و احترام متقابل» در 7 و 8 ژوئن 2007 اشاره کرد. این کنفرانس نیز همانند کنفرانسهای گذشته میزبان اکثر 56 کشور عضو و سایر نهادهای مربوط به سازمان امنیت و همکاری اروپا بود و سازمانهایی نظیر کمیسیون اروپا، شورای اروپا و سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی نیز نمایندگانی در این کنفرانس داشتند. همچنین علاوه بر حضور گسترده سازمانهای صهیونیستی، شماری از گروههای مسلمان و سایر اقلیتها نیز نمایندگانی در این کنفرانس داشتند. در بیانیه پایانی این کنفرانس مستقیماً به موضوعات آنتی‌سمیتیسم و هولوکاست اشاره شده است.(44)

یکی دیگر از اقدامات مهم سازمانها و افراد صهیونیست در راستای مبارزه با آنتی‌سمیتیسم در سطوح منطقه‌ای و ملی، پس از حادثه11 سپتامبر، وادار کردن کشورهای گوناگون به وضع قوانین درباره آنتی‌سمیتیسم و هولوکاست است که قوانین مربوط به مجازات انکار هولوکاست یکی از این نمونه‌هاست. موضوع هولوکاست یا ادعای یهودیان مبنی بر کشته شدن 6 میلیون یهودی و چگونگی آن در طول جنگ جهانی دوم به دست نازی‌ها، یکی از موضوعات بحث برانگیز در میان تاریخدانان و اندیشمندان جهان است. بررسی این قضیه از جوانب مختلف، باعث پیدایش گروه تجدیدنظر طلبان شده که اصول مورد نظر صهیونیست‌ها و قرائت رسمی هولوکاست را زیر سؤال می‌برند. بنابراین در نگاه صهیونیست‌ها این افراد آنتی‌سمیتیست محسوب می‌شوند. از آنجا که غالب این افراد در کشورهای اروپایی و آمریکا حضور دارند، صهیونیست‌ها سعی کرده‌اند در سطوح منطقه‌ای و ملی قوانینی برای مجازات و تعقیب آنها به تصویب برسانند. در حال حاضر در بسیاری از کشورهای اروپایی، قوانینی علیه تحریک احساس تنفرنژادی وجود دارند و در 10 کشور اروپایی نیز قوانین کیفری در مورد انکار هولوکاست تصویب شده‌اند که بر شمار این کشورها افزوده می‌شود.این قوانین که در کشورهای مختلف به تصویب رسیده‌اند، صرفاً جنبه نمادین نداشته بلکه تاکنون دهها نفر از تجدیدنظرطلب‌ها، با توسل به آنها، به مجازاتهایی مانند زندان و جریمه نقدی محکوم شده‌اند.(45)

یکی دیگر از نمونه‌های مبارزه با آنتی‌سمیتیسم در سطح ملی مربوط به آمریکاست که در آن صهیونیست‌ها از نفوذ و قدرت بالایی برخوردارند. در این کشور نیز علی‌رغم سابقه حضور یهودیان، تا سال 2004 در مجموعه قوانین وزارت امور خارجه آمریکا، هیچ قانون صریحی در مورد لزوم مبارزه با آنتی‌سمیتیسم جهانی وجود نداشت. در این سال، تام‌لانتوس1 نماینده جمهوریخواه و سناتور جرج وینویچ2 موفق شدند طرحی را در حمایت از نقش وزارت امورخارجه آمریکا در کنترل و مقابله با آنتی‌سمیتیسم به تصویب برسانند و در 16 اکتبر2004 بوش رئیس جمهور آمریکا صراحتاً اعلام کرد یکی از مصادیق دفاع از آزادی، نابودی پدیده زیانبار آنتی‌سمیتیسم در جهان است.(46)

در واقع آنچه آمریکا و جرج بوش را متقاعد کرد که به موضوع مبارزه با آنتی‌سمیتیسم بپردازند، نگرش به این قضیه در چارچوب یک هدف بزرگتر یعنی مبارزه با تروریسم است که صرفاً پس از حادثه 11سپتامبر حاصل شده است. وزارت امور خارجه آمریکا از آن پس علاوه بر رصد رویدادهای آنتی‌سمیتیک، مسئولیت برگزاری 2 کنفرانس بزرگ با موضوع مقابله با آنتی‌سمیتیسم را در نیویورک و برلین برعهده گرفت. آمریکا خود در سال2004 تعریف مبسوطی از آنتی‌سمیتیسم ارائه داد و انتقاد از اسراییل را نیز در این تعریف گنجاند،

__________________

1- Tom Lantos

2- George Vinovich

در سال2004 به بند اختیارات ویژه وزارت امور خارجه آمریکا بند 59 مبنی بر کنترل و مقابله با آنتی‌سمیتیسم اضافه شد که در آن بر تأسیس یک دفتر ویژه و دائمی در وزارت امور خارجه تأکید شده بود و در می 2006 نیز کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا، اولین نماینده ویژه مقابله با آنتی‌سمیتیسم را منصوب کرد و دفتر کنترل و مقابله با آنتی‌سمیتیسم رسماً به ریاست گرگ ریکمن1 شروع به کار کرد.(47)

در گزارش اخیر سازمانهای صهیونیستی دربارة مقابله فعال با‌ آنتی‌سمیتیسم در سال 2007 نیز نمونه‌های زیادی به چشم می‌خورد. طبق این گزارش اولین گام برای مقابله با آنتی‌سمیتیسم و منکران هولوکاست در سال 2007، در ماه آوریل توسط شورای اتحادیه اروپا برداشته شد و به همت آنجلا مرکل یک چارچوب درباره نژادپرستی و بیگانه‌ستیزی تهیه شد. این گزارش همچنین تعدادی از اقدامات دادگاهی علیه تجدیدنظرطلبان هولوکاست و متهمان آنتی‌سمیتیست را برمی‌شمارد که یکی از این نمونه‌ها محکومیت ارنست زاندل به 5 سال زندان از طرف دادگاه مانهایم بود.(48)

جدول شماره 1- تأثیر حادثه 11 سپتامبر بر قبض و بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم در ابعاد مختلف

دوره زمانی

پارامترها

قبل از حادثه 11 سپتامبر

پس از حادثه 11 سپتامبر

مفهوم

آنتی‌سمیتیسم کلاسیک و مدرن

آنتی‌ ساص (آنتی‌سمیتیسم، آنتی‌‌اسراییلیسم و آنتی‌صهیونیسم)

مصادیق

مصادیق عینی و فیزیکی شامل آزار و اذیت یهودیان

مصادیق عینی و فیزیکی+ مصادیق ذهنی و اندیشه‌ای (هرگونه انتقاد از اسراییل و صهیونیسم)

عاملان آنتی‌سمیتیسم

مسیحیان و افکار عمومی اروپا و آمریکا

اسلام رادیکال، مسلمانان و گروههای راست و چپ افراطی

حوزه جغرافیایی

تمرکز اصلی بر کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی

تمرکز بیشتر بر کشورهای اسلامی و آمریکای لاتین

رویکرد واکنش صهیونیستها

انفعال (بیشتر ارائه آمار و ارقام)

مقابله فعال با آنتی ساص در سطوح محلی، ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی

__________________

1- Gregg Rickman

نتیجه‌گیری:

فضای به وجود آمده پس از 11 سپتامبر که عمدتاً یک فضای دوران انتقال برای شکل گرفتن نظم نوین بین‌المللی محسوب می‌شد، فرصتی برای صهیونیست‌ها بود تا مانند بهره‌برداری از دیگر رویدادهای بین‌المللی از آن نیز استفاده لازم را برده و اقدام به زمینه‌چینی برای پی‌ریزی یک ساختار جدید کنند که این ساختار، این بار نه طرحی برای تأسیس یک رژیم غاصب دیگر بلکه برای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و تأسیس یک ادبیات فراگیر برای سلطه بر افکار و اندیشه بین‌المللی است که به زعم آنان در قالب آنتی‌سمیتیسم ظهور کرده است.

اگرچه صهیونیستها همواره در طول تاریخ از اصطلاح آنتی سمیتیسم برای دستیابی به مقاصد خود استفاده کرده‌اند اما توجه روزافزون آنها به این مفهوم پس از حادثه 11سپتامبر قابل تأمل است. در مجموع می‌توان گفت که 11 سپتامبر موجب شد تا صهیونیست‌ها از فضای بوجود آمده استفاده کرده و مسئله آنتی‌سمیتیسم را در دستور کار کشورها و سازمانهای بین‌المللی قرار دهند به نحوی که سازمان ملل متحد، سازمانهای منطقه‌ای و کشورهای گوناگون را وادار به مقابله با آنتی‌سمیتیسم کردند، در حالی که قبل از این رویداد، واکنش سازمانهای صهیونیستی صرفاً در قالب ارائه آمار و اظهار نگرانی از افزایش رویدادهای آنتی‌سمیتیک در کشورهای گوناگون بود.

در سایر ابعاد نیز آنتی‌سمیتیسم در حال جایگزین شدن با آنتی ساص بوده و حوزه جغرافیایی نیز در حال منتقل شدن به جهان اسلام و کشورهای آمریکای لاتین بوده و بخشهایی از این انتقال نیز صورت گرفته است.در حقیقت این تلاش صهیونیستها برای بسط مفهوم آنتی‌سمیتیسم زنگ خطری برای کشورهای حامی حقوق بشر و حامی دفاع از ملت فلسطین است. بنابراین توجه به این مهم باید در دستور کار چنین کشورها ،نهادها و جوامعی قرار گیرد و باید به دنبال روشهایی برای مقابله با این سلطه‌جویی صهیونیستی بود.


یادداشت‌ها و منابع:

1- حسین ضیائی، جهان پس از 11 سپتامبر، تهران: سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی، دفتر پژوهش و بررسی‌های خبری، 1386، ص 69.

2- عبدالعلی قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل،تهران:سمت،1381،ص 307.

3- Carol Rittner, Stephen D.Smit and Irena Steinfeldt, The Holocaust and the Christian world, Great Britian, Kupper, 2002, p:35.

4- ناصر پورحسن، تحول مفهوم آنتی‌سمیتیسم، بانک اطلاعاتی مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا (13/12/1382)

5- پژوهه صهیونیت: مجموعه مقالات / به کوشش محمود احمدی، تهران: مرکز مطالعات فلسطین، 1381، ص132

6- مهدی کاظمیان، نئوآنتی‌سمیتیسم، بانک اطلاعاتی مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا (10/10/1382)

7- برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به:

Marvin perry and frederick M.Schweitzer, Antisemitism, Myth and Hate Form Antiquity to the Present, Palgrave Macmillan, 2002.pp:43-119

8- پژوهه صهیونیت، همان، صص 178-137.

9- برای اطلاع بیشتر در این زمینه به منابع زیر رجوع کنید:

- ناصر پورحسن، همان.

- Jocelyn Helliy, The Holocaust and Antisemitism: A Short History, England: Oneworld Publications, 2003, pp:23-28.

10- ملک یحیی صلاحی، اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم، تهران: قومس، 1384، ص 118.

همچنین رجوع کنید به:

Simone Gigliotti And Berel Lang (edited by), the Holocaust, A Reader,

Blakwall publishing Ltd, 2005.

11- همان

12- مهدی کاظمیان، همان.

13- اعلامیه بالفور، سنگ بنای رژیم‌صهیونیستی (23/2/1382) قابل ملاحظه در سایت بصیرت:

- www.basirat.ir/news.aspx?newsid=29781

14- www.counterpunch.org/brenner1223.html

15- www.axt.org.uk/essays/sacks1.htm

16- www.adl.org/911/Arabmedia_911.pdf

17- www.tau.ac.il/Anti-semitism/asw2001-2/general.htm

18- در گزارش استفان روث جزئیات اقدامات مذکور و میزان جراحات در این حوادث ذکر شده است.

19- مهدی کاظمیان، پیشین.

20- www.tau.ac.il/Anti-semitism/asw97-8/introductions.html

21- www.tau.ac.il/Anti-semitism/asw99-2000/generlunalsis.htm

22- www.tau.ac.il/Anti-semitism/asw2000-1/genral_analysis

23- ارزیابی رویدادهای آنتی‌سمیتیستی در قاره آمریکا در سال 2006، بولتن رویداد و گزارش اسراییل، فلسطین، صهیونیسم، شماره 335، مورخ (29/1/1386) مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا.

24- ابراهیم رسولی، بررسی گزارش مؤسسه استفان روث درباره آنتی‌سمیتیسم در سال 2007، بانک اطلاعاتی مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا (12/5/1387).

25- www.tau.ac.il/Anti-semitism/asw99-2000/generlunalsis.htm

26- www.tau.ac.il/Anti-semitism/asw2001-2/general.htm

27- Ibid

28- ارزیابی رویدادهای آنتی‌سمیتیستی در قاره آمریکا در سال 2006، بولتن رویداد و گزارش اسراییل، فلسطین، صهیونیسم، شماره 335، مورخ (29/1/1386) مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا.

29- ابراهیم رسولی، پیشین (12/5/1387)

30- www.tau.ac.il/Anti-semitism/asw97-8/introductions.html

31- www.tau.ac.il/Anti-semitism/asw2000-1/genral_analysis.htm

32- برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به سایت www.ADL.org رجوع کنید.

33- ابراهیم رسولی، پیشین (12/5/1387)

34- www.adl.org/911/Arabmedia_911.pdf

35- www.tau.ac.il/Anti-semitism/asw97-8/introductions.html

36- www.tau.ac.il/Anti-semitism/asw99-2000/generlunalsis.htm

37- www.tau.ac.il/Anti-semitism/asw2001-2/general.htm

38- ارزیابی رویدادهای آنتی‌سمیتیستی در قاره آمریکا در سال 2006، بولتن رویداد و گزارش اسراییل، فلسطین، صهیونیسم، شماره 335، تاریخ (29/1/1386) مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا.

39- ابراهیم رسولی، پیشین(29/1/1386).

40- بررسی گزارش 445 صفحه‌ای آنتی‌سمیتیسم در آرژانتین، بولتن رویداد و گزارش صهیونیسم، شماره 22، مورخ (22/6/1387)، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی علمی ندا.

41- ابراهیم رسولی، سازمان ملل و مسئله آنتی‌سمیتیسم از 2004 تا 2007، بانک اطلاعاتی مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا (21/9/1386).

42- همان.

43- همان.

44- ابراهیم رسولی، گزارشی از کنفرانس بخارست دربارة آنتی‌سمیتیسم، بانک اطلاعاتی مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا (27/4/1386).

45- بررسی قوانین مجازات انکار هولوکاست، بولتن رویداد و گزارش صهیونیسم، شماره 127، مورخ 28/4/1385، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا.

46- ساز وکار مقابله با آنتی‌سمیتیسم در وزارت خارجه آمریکا، بولتن رویداد و گزارش اسراییل، فلسطین، صهیونیسم- شماره 336، مورخ 2/5/1385، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا (5/2/1385).

47- همان.

48- ابراهیم رسولی، پیشین (12/5/1387).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد