هدنه چیست؟

 یکی از اصطلاحاتی که طی سالهای اخیر در منازعه میان گروههای مبارز فلسطینی از جمله حماس با رژیم‌صهیونیستی رایج شده، هدنه (Hudna) است. اگرچه این اصطلاح در متون فقه اسلامی دارای سابقه‌ای بسیار طولانی است اما فراگیر شدن اصطلاحات حقوق بین‌الملل عمومی بویژه در قرن بیستم باعث ناآشنایی با مفاهیمی چون هدنه شده است.

هدنه‌ای که حماس از آن در مناسبات خود با رژیم صهیونیستی استفاده می‌کند، به چه معنایی است؟ چه تفاوتها و تشابهاتی میان هدنه با آتش‌بس، ترک مخاصمه، متارکه و صلح وجود دارد؟ کارشناسان اسراییلی و غربی برای درک مفهوم تاریخی، مذهبی، سیاسی و نظامی
هدنه تلاشهای فراوانی کرده‌اند. برای مثال
دنیس مک اوین (Denis Mac Eoin)
در مقاله‌ای در «فصلنامه خاورمیانه»
(The Middlle East Quarterly) پس از ابراز نگرانی از رایج شدن این مفهوم فقهی‌ اسلامی در ادبیات ژورنالیستی بین‌المللی و استفاده نکردن اصحاب رسانه‌ها و تحلیلگران، از مفاهیم عبری از جمله Hafskat Esh
به‌جای آتش‌بس، ریشه‌های اصطلاح هدنه مورد استفاده حماس را از تاریخ اسلام استخراج کرده است.(1)

به تعبیر دیگر، کارشناسان اسراییلی و غربی با هدف شناخت استراتژیها و تاکتیکهای حماس، برای درک فرهنگ استراتژیک گروههای مبارز فلسطینی اهتمام فراوانی ورزیده‌اند. طبیعی است که پژوهشهای آنها دارای جهت‌گیری‌های خاصی بوده که نتایج آن برای کارشناسان جهان اسلام و بویژه ایران قابل پذیرش نخواهد بود.

با توجه به مقدمه مذکور و نیز ارتباط این موضوع با جنگ 22 روزه نوارغزه، در این نوشتار تلاش می‌شود اطلاعات مختصری درباره مفهوم هدنه، تفاوت و تشابه آن با اصطلاحات مشابه در حقوق بین‌الملل عمومی و حقوق جنگ و نیز فقه اسلامی بیان شود و سپس به دلایل استفاده حماس از اصطلاح هدنه و نیز پیامدهای آن در عرصه سیاسی- نظامی منازعه فلسطین پرداخته می‌شود.

 

هدنه چیست؟


الف) مقدمه

یکی از اصطلاحاتی که طی سالهای اخیر در منازعه میان گروههای مبارز فلسطینی از جمله حماس با رژیم‌صهیونیستی رایج شده، هدنه (Hudna) است. اگرچه این اصطلاح در متون فقه اسلامی دارای سابقه‌ای بسیار طولانی است اما فراگیر شدن اصطلاحات حقوق بین‌الملل عمومی بویژه در قرن بیستم باعث ناآشنایی با مفاهیمی چون هدنه شده است.

هدنه‌ای که حماس از آن در مناسبات خود با رژیم صهیونیستی استفاده می‌کند، به چه معنایی است؟ چه تفاوتها و تشابهاتی میان هدنه با آتش‌بس، ترک مخاصمه، متارکه و صلح وجود دارد؟ کارشناسان اسراییلی و غربی برای درک مفهوم تاریخی، مذهبی، سیاسی و نظامی
هدنه تلاشهای فراوانی کرده‌اند. برای مثال
دنیس مک اوین (Denis Mac Eoin)
در مقاله‌ای در «فصلنامه خاورمیانه»
(The Middlle East Quarterly) پس از ابراز نگرانی از رایج شدن این مفهوم فقهی‌ اسلامی در ادبیات ژورنالیستی بین‌المللی و استفاده نکردن اصحاب رسانه‌ها و تحلیلگران، از مفاهیم عبری از جمله Hafskat Esh
به‌جای آتش‌بس، ریشه‌های اصطلاح هدنه مورد استفاده حماس را از تاریخ اسلام استخراج کرده است.(1)

به تعبیر دیگر، کارشناسان اسراییلی و غربی با هدف شناخت استراتژیها و تاکتیکهای حماس، برای درک فرهنگ استراتژیک گروههای مبارز فلسطینی اهتمام فراوانی ورزیده‌اند. طبیعی است که پژوهشهای آنها دارای جهت‌گیری‌های خاصی بوده که نتایج آن برای کارشناسان جهان اسلام و بویژه ایران قابل پذیرش نخواهد بود.

با توجه به مقدمه مذکور و نیز ارتباط این موضوع با جنگ 22 روزه نوارغزه، در این نوشتار تلاش می‌شود اطلاعات مختصری درباره مفهوم هدنه، تفاوت و تشابه آن با اصطلاحات مشابه در حقوق بین‌الملل عمومی و حقوق جنگ و نیز فقه اسلامی بیان شود و سپس به دلایل استفاده حماس از اصطلاح هدنه و نیز پیامدهای آن در عرصه سیاسی- نظامی منازعه فلسطین پردا


خته می‌شود.ب) تعریف لغوی و اصطلاحی هدنه

هدنه یک کلمه عربی است که ریشه آن «هَدَنَ» به معنی آرامش ایجاد کردن
(To Grow Quiet) است. در لغت نامه دهخدا، هدنه به عنوان یکی از معادلهای «آرامش» آمده است. در برخی منابع، هدنه بر وزن فعله به معنی آرمیدن و آرامش دادن تعریف شده است. در حقوق بین‌الملل اسلامی و فقه اسلامی، هدنه قراردادی است مبنی بر ترک جنگ و آتش‌بس در یک مدت معین با پرداخت عوض یا بدون آن؛ هدنه جزء قراردادهای معین، یعنی قراردادهایی است که در فقه اسلام شرایط و مقررات خاصی برای آنها بیان شده است. بطور کلی می‌توان این قراردادها را به 2 دسته موقت و دائم تقسیم کرد. امان و هدنه، 2 قرارداد موقت به حساب می‌آیند و ذمه و صلح، قراردادهای دائمی به شمار می‌روند.(2)

در صورت اقتضای مصالح مسلمین، امکان عقد قرارداد ترک جنگ با مشرکین و کفار اگرچه بر شرک و کفر خود پایداری کنند وجود دارد. در حقوق بین‌الملل اسلامی و متون فقهی، الفاظ مترادف هدنه و الفاظی که به جای آن به کار گرفته می‌شوند، عبارتند از: مهادنه، موادعه، معاهده، مصالحه، مراوضه، محالفه، مباهله، مفاداه، مسالمه، مواصفه، مفاضاه، بسلم، مواضعه و صلح(3). در اصطلاح عام، هدنه را «آتش‌بس موقت» و تهدئه را «آرامش موقت» می‌گویند.

 


ج) تاریخچه هدنه

یکی از ویژگی‌های اساسی هدنه، «موقتی بودن» آن است. بنابراین اگر صلحی به صورت مطلق یا با قید دوام منعقد شود، هدنه نخواهد بود بلکه باید عنوان دیگری بر آن نهاد. تعیین مدت در هدنه و موقتی بودن آن دارای فلسفه خاصی است. مروری بر رویه حاکمان و خلفای اسلامی که توافقنامه هدنه را امضاء کرده‌اند، نشان می‌دهد که چرا این نوع قرارداد، ماهیت موقت دارد. دوره خلفای اموی و عباسی، مملو از معاهدات هدنه میان آنان و امپراتوری بیزانس است.

در عصر صلیبی‌ها نیز قراردادهای هدنه بیشماری بین مسلمانان و پادشاهان صلیبی منعقد می‌شد که معمولاً‌ مدت آنها 5 تا 10 سال بود و در موارد نادری از 10 سال تجاوز می‌کرد. در این معاهدات دقت زیادی در آغاز و پایان آنها به سال، ماه، روز و ساعت می‌شد و مدت آن را هم به سال قمری و هم به سال یونانی می‌آوردند. برخی از نویسندگان در تبیین علت تعیین مدت و حد نهایی توافقنامه هدنه توسط فقها گفته‌اند: آنان از شرایط زمان و مکان خود تأثیر پذیرفته‌اند و در نتیجه احکامی که در این زمینه صادر کرده‌اند، ناظر بر وقایع روزگاری است که در آن زندگی می‌کردند. جهان کفر در عصر این فقها، دائم در جنگ با مسلمانان بود. براساس واقعیت آن عصر، فقها جهان را به 2 منطقه دارالسلم (دارالسلام) و دارالحرب تقسیم می‌کردند و بر هر کدام احکامی را مترتب می‌ساختند. در کتب بسیاری از همین فقها در بخش جهاد، این مسئله مطرح بوده است که هر سال حداقل یک بار باید دست به جهاد (ابتدایی) زد. حال اگر قرار باشد قرارداد هدنه به صورت مطلق و غیر مقید به زمان منعقد شود، نتیجه‌اش ترک فریضه جهاد خواهد بود.(4)

مهمترین مصداق هدنه در صدر اسلام، قرارداد حدیبیه است که پیامبر اکرم (ص) آنرا در ماه ذی‌العقده سال هشتم هجری (628 میلادی) با قریش امضا کرد. این قرارداد پس از آن امضا شد که پیامبر اکرم (ص) همراه با 1400 نفر (برخی روایات این تعداد را 1600 یا 1800 نفر ذکر کرده‌اند) در نقطه‌ای به نام ذو الحلیفه برای زیارت خانه خدا احرام بستند اما هنگام حرکت به سوی مکه متوجه شدند که سران قریش در مکانی به نام «ذی طوی» در نزدیکی مکه گردهم آمده و به بت‌های معروف خود (لات و عزی) سوگند یاد کرده‌اند که به کاروان مذکور اجازه زیارت ندهند.

با توجه به اینکه این سفر پیامبر و همراهانشان به منظور زیارت خانة خدا بود و آنها سلاحی جز سلاح مسافر نداشتند، پیامبر پس از آنکه ناقه حامل وی در مکانی به‌نام «حدیبیه» فرود آمد، مذاکراتی را با نمایندگان قریش انجام داد. ایشان در آن مکان فرمودند: اگر امروز قریش از من چیزی بخواهد که باعث تحکیم روابط خویشاوندی شود، من آن را انجام خواهم داد. پس از ناکامی مذاکرات پیامبر با فرستادگان قریش، ایشان چند نماینده نزد سران قریش فرستادند و سرانجام طرفین، قراردادی را در 2 نسخه امضا کردند که مفاد مهم آن به شرح زیر است:

1- قریش و مسلمانان متعهد می‌شوند که مدت 10 سال جنگ با یکدیگر را ترک کنند، تا امنیت اجتماعی و صلح عمومی در عربستان مستقر شود.

2- اگر یکی از افراد قریش بدون اذن ولی خود مکه را ترک کرده، اسلام آورده و به مسلمانان بپیوندد، محمد باید او را به سوی قریش بازگرداند. ولی اگر فردی از مسلمانان به سوی قریش بگریزد، قریش موظف نیست او را به مسلمانان تحویل بدهد.

3- مسلمانان و قریش می‌توانند با هر قبیله‌ای که خواستند، پیمان برقرار کنند.

4- محمد و یاران او به مدینه باز می‌گردند، ولی در سالهای آینده می‌توانند آزادانه، آهنگ مکه کرده و خانه خدا را زیارت کنند. مشروط بر اینکه 3 روز بیشتر در مکه توقف نکنند و سلاحی جز سلاح مسافر، که همان شمشیر است همراه نداشته باشند.

5- مسلمانان مقیم مکه، به موجب این پیمان می‌توانند آزادانه شعائر مذهبی خود را انجام دهند و قریش حق ندارد آنها را آزار دهد یا مجبور کند که از آیین خود برگردند یا آیین آنها را مسخره کند.

6- امضاءکنندگان متعهد می‌شوند که اموال یکدیگر را محترم شمارند، حیله و خدعه را ترک کرده و قلوب آنها نسبت به یکدیگر خالی از هر گونه کینه باشد.

7- مسلمانانی که از مدینه وارد مکه می‌شوند، مال و جان آنها محترم است.(5)

 

د) تفاوت و تشابه هدنه با سایر اصطلاحات مشابه

امروزه در حقوق جنگ 3 اصطلاح برای ترک موقت جنگ بکار می‌رود و هیچ‌کدام از آنها
آثار حقوقی قرارداد صلح را در پی ندارد بلکه مقدمه‌ای برای رسیدن به عقد صلح تلقی می‌شوند. این اصطلاحات عبارتند از: 1- آتش‌بس (Cease Fire) 2- متارکه (Truce) 3- ترک مخاصمه (Armistice).

البته برخی از حقوقدانان با مشابه دانستن متارکه و ترک مخاصمه، از «قطع عملیات فعال خصمانه»(Cessation of Active Hostilities) به عنوان آخرین مرحله ترک موقت جنگ و انعقاد قرارداد صلح (Peace Treaty) نام می‌برند.

 

1) آتش‌بس

ترک عملیات جنگی به طور موقت را آتش‌بس گویند. آتش‌بس، اولین حلقه از زنجیری است که از جنگ تا زمان صلح ادامه دارد. طرفین یک منازعه زمانی که به هر دلیل تصمیم گرفتند دست از نبرد با یکدیگر بردارند، به بحث درباره شرایط آتش‌بس پرداخته و پاره‌ای از مسائل فنی را دربارة نحوه، زمان و قلمرو موردنظر برای آتش‌بس (محدود یا در تمامی جبهه‌ها) مطرح و بررسی می‌کنند.

 

 

2) متارکه

متارکه جنگ عبارت از توقف موقت و قراردادی مخاصمات است. بنابراین متارکه به حالت جنگی پایان نمی‌دهد بلکه فقط ناظر بر قطع موقت مخاصمات است. در رویه سازمان ملل، از واژه متارکه بیشتر برای بیان وضعیتی استفاده شده که نسبت به ترک مخاصمه از جدیت کمتری برخوردار است. به نظر می‌رسد که متارکه را باید روشی محدودتر نسبت به ترک مخاصمه دانست.

 

3) ترک مخاصمه

ترک مخاصمه توافقی است میان طرفین که به توقف کامل عملیات خصمانه در مدتی معین و بین همه نیروهای متخاصم در هر جا که قرار دارند، منجر شده و ممکن است ماهیت نظامی، اقتصادی و سیاسی داشته باشد. تفکیک مفاهیم ترک مخاصمه و آتش‌بس، علی‌رغم اختلاط معنایی که پیدا کرده‌اند، از نظر آثار و عواقب حقوقی و سیاسی، در روندی که منجر به استقرار وضعیت صلح می‌شود، حائز اهمیت است.

خصیصه حقوقی و عملی بسیار مهم ترک مخاصمه، در تعلیق عملیات نظامی بدون پایان دادن به «جنگ» یا «حالت جنگی» است. در اینجا تفکیک بین مفاهیم «عملیات جنگی» و «حالت جنگی» کاربرد عملی و حقوقی پیدا می‌کند. یعنی با استقرار ترک مخاصمه، عملاً مفهوم اول به حالت تعلیق در می‌آید، بدون آنکه عبارت دوم دستخوش تغییری ‌شود. از نظر حقوق بین‌الملل آثار عدیده‌ای بر این تفکیک مترتب است که یکی از آنها؛ حفظ حقوق دولتهای متخاصم از جمله حق بازدید و بازرسی در دریا و توقیف اموال متخاصم یا کالاهایی است که مشکوک به حمل به مقصد کشور متخاصم با استفاده از کشتی‌های متعلق به کشورهای بی‌طرف بوده و ممکن است توان نظامی حریف را افزایش دهد.

در هر صورت، مفهومی که از ترک مخاصمه احراز شده همواره تعلیق وضعیت جنگی بوده و نه خاتمه بخشیدن به آن. برای مثال، بعد از جنگ نخست رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی در سال 1949 میان آنها یک قرارداد ترک مخاصمه امضا شد اما به مفهوم انعقاد عهدنامه صلح نبود.(6)

با توجه به توضیحاتی که درباره اصطلاحات آتش‌بس، متارکه و ترک مخاصمه داده شد، می‌توان وجوه اشتراک آنها با هدنه را به شرح زیر برشمرد:

- هدنه، آتش‌بس، متارکه و ترک مخاصمه موقتند.

- هر 4 مورد به جنگ پایان می‌دهند ولی حالت جنگی همچنان باقی خواهد ماند.

- پس از اتمام مدت هر یک از وضعیت‌های فوق امکان آغاز دوباره جنگ یا دستیابی به صلح وجود خواهد داشت.

- اگر مدت آتش‌بس، متارکه و ترکه مخاصمه در قرارداد ذکر نشود، طرفین می‌توانند هر زمان که بخواهند جنگ را از سر گیرند. در هدنه نیز حتی اگر مدت ذکر نشود دولت اسلامی حق فسخ قرارداد را برای خود محفوظ می‌داند و هر زمان که مصلحت دانست آن را فسخ می‌کند.

- مسئولیت انعقاد هدنه و 3 قرارداد دیگر با حاکم و دولت است و افراد، صلاحیت انعقاد آن را ندارند.

علی‌رغم اشتراکات معنایی و روشی 4وضعیت فوق، تفاوتهایی نیز میان هدنه با آتش‌بس، متارکه و ترک مخاصمه وجود دارد که مهمترین تفاوت این است که هدنه هم برای ترک جنگ کنونی است و هم برای جلوگیری از احتمال وقوع جنگ در آینده، در حالی که آتش‌بس، متارکه و ترک مخاصمه صرفاً درباره جنگی است که اکنون جریان دارد.(7) یکی دیگر از وجوه افتراق هدنه با 3 مورد دیگر، این است که آن 3 مورد می‌توانند مقدمه‌ای برای برقراری صلح باشند اما هدنه، به هیچ وجه مقدمه صلح شمرده نمی‌شود و اساساً در مواردی به کار برده می‌شود که مسلمانان، موجودیت طرف مقابل را نمی‌پذیرند.

لازم به ذکر است که میان هدنه با «ذمه» و «امان» نیز تفاوتها و تشابهاتی وجود دارد. برای مثال در حالی که طرف مقابل در قرارداد ذمه، «اهل کتاب» است، در مورد هدنه و امان ممکن است اهل کتاب یا کفار اعم از مشرکین و ملحدین طرف قرارداد باشند. همچنین در قرارداد ذمه، شرط مالی (جزیه) وجود دارد و بر اهل ذمه واجب است به دولت اسلامی جزیه بپردازند ولی طرف مقابل در عقد امان و هدنه از این شرط معاف‌اند. البته ممکن است هدنه و امان نیز توأم با شرط مالی باشند ولی عنوان دیگری غیر از جزیه خواهد داشت. همچنین قرارداد ذمه، دائمی است ولی هدنه و امان از نظر زمانی محدودیت داشته و موقت‌اند. به علاوه با انعقاد قرارداد ذمه، حالت جنگی به طور کلی از بین می‌رود و

سرزمینی که ذمیان در آن اقامت دارند، جزء دارالسلام شده و مانند مسلمین احکام اسلام بر آنها جاری می‌شود و باید به مقررات اسلام احترام گذاشته و به آن ملتزم باشند ولی در امان و مهادنه گرچه جنگ به صورت موقت متوقف می‌شود ولی حالت جنگ همچنان باقی خواهد ماند.(8)

یکی از مفاهیمی که به روشن شدن مفهوم هدنه کمک می‌کند، «فتنه» است. اگرچه درباره مصادیق فتنه اختلاف‌نظر وجود دارد اما بطور کلی در تاریخ اسلام به خصومت‌های قومی، درگیری میان فرقه‌ها یا شورش علیه حکام اسلامی، فتنه گفته ‌شده است.

به عبارت بهتر، فتنه نوعی بیان یا اقدام ناراضیان است که در قلمرو حکومت اسلامی قرار می‌گیرد. بسیاری از حکام اسلامی برای سرکوب مخالفان خود، آنها را فتنه‌گر نامیده و با این حربه آنها را نابود می‌کردند. به طور کلی در فقه اسلامی هدنه شامل فتنه‌گران یا حوزه داخلی دارالسلام نمی‌شود بلکه به روابط خارجی آن با دارالکفر بر می‌گردد.(9)

 

هـ ) حماس و هدنه

مرور مختصری بر مواضع و عملکرد حماس، نشان می‌دهد که این جنبش، فلسطین را بخشی از جهان اسلام می‌داند که توسط صهیونیستها اشغال شده است. بنابراین به این موضوع از منظر فقه و حقوق بین‌الملل اسلامی می‌نگرد. شریعت اسلام بر روح تمامی 36 ماده منشور حماس حاکم است. در این منشور آمده است که هدف حماس افراشتن پرچم الله در تمام خاک فلسطین است. به علاوه در این منشور آمده است که جهاد در راه خدا و مرگ در این راه بالاترین افتخار محسوب می‌شود.

براساس ماده یازدهم منشور حماس، فلسطین برای همیشه وقف مسلمین بوده و هیچ گروه یا دولتی نمی‌تواند این موضوع را نادیده بگیرد. در ماده سیزدهم، راه‌حل صلح‌آمیز و برگزاری کنفرانسهای بین‌المللی، به ضرر جهان اسلام تعبیر شده و در ماده شانزدهم تنها راه آزادسازی سرزمینهای اسلامی به ویژه فلسطین از یوغ بیگانگان، جهاد اعلام شده است.(10) در عرصه عمل سیاسی نیز رهبران حماس، صرفاً از اصطلاح هدنه استفاده کرده‌اند زیرا قائل به آتش‌بس و پذیرش ‌رژیم صهیونیستی به عنوان اشغال‌کننده بخشی از سرزمینهای اسلامی نیستند. با توجه به اینکه انعقاد قرارداد هدنه از شئون حکومتی بوده و فرماندهان مسلمان در جبهه‌های نظامی صلاحیت عقد چنین قراردادهایی را ندارند، حماس به عنوان نماینده واقعی فلسطینی‌ها- با میانجیگری مصر- تاکنون چندین قرارداد هدنه با رژیم صهیونیستی امضا کرده است که مهمترین آنها قراردادی بود که برای مدت 6 ماه منعقد شد و عدم تمدید آن توسط حماس، بهانه رژیم صهیونیستی برای آغاز جنگ 22 روزه شد.

حماس با توجه به اینکه اجرای هر نوع آتش‌بس موقت را به لغو تحریم نوارغزه منوط کرده بود، پس از پایان مهلت 6 ماهه اعتبار هدنه، از تمدید آن خودداری کرد و این مطابق با فقه اسلامی است زیرا اگر دولت اسلامی امضا کننده قرارداد هدنه، ادامه آن را به مصلحت نداند، می‌تواند آن را تمدید نکند.

لازم به یادآوری است که حماس هنگام انعقاد قرارداد هدنه، از اصطلاحات کلاسیک حقوق بین‌الملل اسلامی مانند تقسیم جهان به دارالاسلام و دارالکفر خودداری کرده و به جای آن از مفاهیم مدرنی چون اشغال و مبارزه برای پایان دادن به اشغال استفاده می‌کند و هدنه را برداشتن گام تدریجی برای آزادسازی سرزمینهای فلسطین از اشغال صهیونیستها می‌داند.

بطور کلی مقامات رژیم‌صهیونیستی، 2موضع‌گیری متفاوت در قبال هدنه دارند. برخی از آنها معتقدند که هدنه تنها تاکتیکی برای سازماندهی مجدد و تقویت گروههای فلسطینی است و اسراییل هرگز نباید با قرارداد هدنه موافقت کند.

این در حالی است که برخی دیگر هدنه را زمینه‌ساز برقراری صلح تدریجی با گروههای فلسطینی و به رسمیت شناخته شدن اسراییل توسط آنها می‌دانند. به عبارت دیگر این افراد بر این اعتقادند که انعقاد هر نوع قراردادی با گروههای فلسطینی به معنی به رسمیت شناخته شدن تلویحی اسراییل توسط آنان است.

روزنامه هاآرتص در مقاله‌ای با عنوان «هدنه راه‌حل نیست» با ریشه‌یابی پیدایش جنبشهای اسلامگرای فلسطین از جمله حماس و جهاد اسلامی و غلبه آنها بر اعضای سکولار جنبش فتح، پذیرش هدنه توسط اسراییل را یک پیروزی بزرگ برای حماس و سایر گروههای اسلامگرا دانسته که تأثیر مثبتی بر روند صلح ندارد. زیرا در حالی که حماس در پوشش آرامش نسبی، تاکتیکی و موقتی که بر اثر هدنه ایجاد شده، خود را تقویت می‌کند، دیگر گروههای فلسطینی مانند جهاد اسلامی می‌توانند روند صلح را برهم بزنند.(11)

استدلال موافقان هدنه در اسراییل این است که از طریق آن می‌توان گروههای مبارز را وارد روند فعالیت سیاسی کرد و با سیاست چماق و هویج،‌ آنها را از فعالیت نظامی دور کرد اما مخالفان، استدلال می‌کنند که آرامش نسبی الزاماً به روی آوردن گروههای مبارز فلسطینی به فعالیت سیاسی و به رسمیت شناخته شدن اسراییل توسط آنها منتهی نخواهد شد.

 

نتیجه‌گیری

حماس نه تنها در عرصه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی ابتکارهای زیادی به خرج داده بلکه با احیای برخی مفاهیم کلاسیک اسلامی، جنبه دینی و مذهبی بودن مسئله فلسطین را نیز قوت بخشیده است. به کار بردن اصطلاح «هدنه» از جمله ابتکارات حماس است که دارای تفاوتهای زیادی با اصطلاحات رایج حقوق بین‌الملل عمومی از جمله آتش‌بس، متارکه و ترک مخاصمه است. حماس به عنوان نماینده واقعی مردم فلسطین، براساس فقه اسلامی، اختیار انعقاد قرارداد هدنه با در نظر گرفتن مصالح مردم فلسطین را دارد و در سالهای اخیر نیز بر این اساس عمل کرده است. این اقدام حماس باعث شد که مفاهیم کلاسیک اسلامی بار دیگر احیا شده و حتی در ادبیات بین‌المللی نیز رواج یابد.

 

پی‌نوشت‌ها

1- Denis MacEoin, Tactical Hundna and Islamic Intolerance, Middle East Quaterly, Summer 2008,pp.39-48.

2- رجوع کنید به:

اسلام و حقوق بین‌الملل، محمدرضا ضیایی بیگدلی، (تهران: گنج دانش، 1375).

3- شعبان حق‌پرست،‌راههای پایان دادن جنگ در حقوق اسلام، مجله حقوقی، شماره سی‌ام، بهار 1383، ص‌ص 359-353.

4- همان

5- متن این قرارداد که توسط آیت الله جعفر سبحانی جمع‌آوری شده، در سایت زیر قابل دسترسی است:

http://rasoolnoor.com/modules.phs?name\Maghalen&pa=showpage2& pid=237.


برای اطلاعات بیشتر درباره قرارداد حدیبیه به منابع زیر رجوع کنید:

- سید جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، (تهران: مرکز نشر دانشگاه تهران: 1362)

- رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، (تهران: دلیل، 1380).

6- علی‌اصغر کاظمی، مفهوم آتش‌بس، ترک مخاصمه و متارکه جنگ از دیدگاه حقوق بین‌الملل، مجله حقوقی، شماره یازدهم، پاییز و زمستان 1368. ص ص 139-126.

7- شعبان حق پرست، همان، ص 366- 363.

8- همان.

9- Denis MacEoin, Ibid.

10- متن کامل منشور حماس در منبع زیر قابل دسترسی است:

http://www.thejerusalemfund.org/

carryover doccments/ch.. .

11-www.haaretz.com/hasen/ spages/940738.html

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد