آیپک؛ ابزار صهیونیسم بین‌الملل در آمریکا

کمیته امور عمومی آمریکا- اسراییل (آیپک) قدرتمندترین ابزار‌ صهیونیستها در آمریکا است که تأثیر و نفوذ فراوانی بر سیاست داخلی و خارجی این کشور در قبال مسائل گوناگون دارد. یکی از مهمترین حوزه‌های مورد علاقه صهیونیستها، مسئله ایران است. آیپک با تمرکز بر مسائلی مانند مسئله هسته‌ای، تروریسم و تحریم ایران، سعی کرده تا یک اجماع داخلی در آمریکا و یک اجماع بین‌المللی در سطح جهان را علیه ایران به وجود آورده و بدین‌وسیله حاشیه امنیتی اسراییل را گسترش دهد، لذا با برگزاری نشست‌ها و کنفرانسهای سالانه در راستای اهداف تخریبی خود علیه ایران، سکویی برای اعمال مواضع صهیونیست‌ها و متعهد کردن آمریکا به حمایت از رژیم‌صهیونیستی فراهم کرده است. آیپک علیه متحدان ایران مانند سوریه، حزب‌الله و حماس نیز اقداماتی انجام داده تا از این طریق نیز منافع ایران را به خطر اندازد. این پژوهش به بررسی دیدگاهها، مواضع و اقدامات آیپک علیه جمهوری اسلامی ایران از سال 2000 تا 2008 در تمام زمینه‌های مطرح شده می‌پردازد.

آیپک؛ ابزار صهیونیسم بین‌الملل در آمریکا

 

 

ابراهیم رسولی1

چکیده

کمیته امور عمومی آمریکا- اسراییل (آیپک) قدرتمندترین ابزار‌ صهیونیستها در آمریکا است که تأثیر و نفوذ فراوانی بر سیاست داخلی و خارجی این کشور در قبال مسائل گوناگون دارد. یکی از مهمترین حوزه‌های مورد علاقه صهیونیستها، مسئله ایران است. آیپک با تمرکز بر مسائلی مانند مسئله هسته‌ای، تروریسم و تحریم ایران، سعی کرده تا یک اجماع داخلی در آمریکا و یک اجماع بین‌المللی در سطح جهان را علیه ایران به وجود آورده و بدین‌وسیله حاشیه امنیتی اسراییل را گسترش دهد، لذا با برگزاری نشست‌ها و کنفرانسهای سالانه در راستای اهداف تخریبی خود علیه ایران، سکویی برای اعمال مواضع صهیونیست‌ها و متعهد کردن آمریکا به حمایت از رژیم‌صهیونیستی فراهم کرده است. آیپک علیه متحدان ایران مانند سوریه، حزب‌الله و حماس نیز اقداماتی انجام داده تا از این طریق نیز منافع ایران را به خطر اندازد. این پژوهش به بررسی دیدگاهها، مواضع و اقدامات آیپک علیه جمهوری اسلامی ایران از سال 2000 تا 2008 در تمام زمینه‌های مطرح شده می‌پردازد.

 

واژگان کلیدی: صهیونیسم، آیپک، آمریکا، ایران، اسراییل

ـــــــــــــــــــــــــــــ

1- کارشناس ارشد روابط بین‌الملل

 

 

مقدمه

پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و مخالفت جمهوری اسلامی ایران با موجودیت غاصبانه رژیم‌صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی و همچنین چالش به وجود آمده در روابط ایران و آمریکا، زمینه و فرصت مناسبی را در اختیار صهیونیست‌ها قرار داد تا به ایجاد یک جبهه ضد ایرانی در سطح بین‌المللی و به ویژه در آمریکا (مأمن اول صهیونیست‌ها) بپردازند. یکی از مهمترین و گسترده‌ترین نهادهایی که به طور جدی در این راستا گام برداشت، کمیته امور عمومی آمریکا- اسراییل (آیپک) بود. آیپک که یک نهاد نیمه رسمی و نیمه دولتی حافظ منافع صهیونیسم بین‌الملل در آمریکا و جهان به شمار می‌رود، از قدرت و نفوذ بالایی برخوردار است. این نهاد صهیونیستی پس از انقلاب اسلامی، همواره در جهت ضرر رساندن به منافع جمهوری اسلامی تلاش کرده اما اتفاقاتی که پس از سال 2000 و در آستانه ورود به هزاره سوم میلادی روی داد، باعث شد به اقدامات و دیدگاههای خود علیه ایران، دامنه و جدیت بیشتری بخشد.

اولین رویداد، روی کار آمدن جرج بوش نامزد افراطی حزب جمهوریخواه و به تبع آن قبضه کردن قدرت از سوی تیم نومحافظه‌کار وی بود. با روی کار آمدن جمهوریخواهان، صهیونیست‌ها نیز فرصت کافی در اختیار داشته و توانستند حضور گسترده‌ای در دستگاههای قضایی، اجرایی و قانونگذاری آمریکا و دولت بوش داشته و به سیاستهای تهاجمی جرج بوش شدت بیشتری بدهند. علاوه بر این، حضور گسترده آنها در دولت باعث شد، این افراد به عنوان تریبون نهادهای صهیونیستی مانند آیپک در دولت آمریکا عمل کنند. آیپک با استفاده از رویکرد تهاجمی سیاست خارجی آمریکا، تلاش زیادی کرد که ایران را به عنوان یک خاطی، ناقض حقوق بشر و تهدید برای اسراییل، آمریکا و جهان معرفی کرده و این طرز فکر را در دولت آمریکا و سیاست خارجی این کشور نهادینه کند.(1)

دومین مسئله‌ای که زمینه را برای سوء استفاده صهیونیست‌ها و آیپک از قدرت آمریکا و جامعه بین‌‌المللی علیه ایران مهیا کرد، مطرح شدن مسئلة هسته‌ای ایران در سطوحی نظیر دولت آمریکا، شورای حکام آژانس انرژی اتمی، شورای امنیت، اتحادیه اروپا و.... بود. اگر چه سازمانهای صهیونیستی سالهاست که برنامه هسته‌ای ایران را برای اسراییل، خاورمیانه و کل جهان، یک تهدید دانسته و آن را به عنوان یک عنصر تبلیغاتی در دستور کار خود دارند اما پس از مطرح شدن پرونده هسته‌ای ایران در نهادهای بین‌المللی، سازمانهای صهیونیستی، آتش اتهامات علیه جمهوری اسلامی ایران را روز به روز شعله‌ورتر ساختند. این سازمانها با اعمال فشارهای واضح از طرق گوناگون به دبیرکل آژانس انرژی اتمی، مانع صدور بیانیه‌های فنی و علمی از جانب آژانس شدند و همان طور که بیانیه‌های این آژانس نشان می‌دهد رنگ و بوی سیاسی بودن آن با دخالت آمریکا و صهیونیست‌ها، همیشه واقعیات نهفته در آن را به پس پرده رانده و آن را از دیدگان جامعه و افکار عمومی بین‌‌المللی پنهان کرده است.(2)

سومین و مهمترین رویدادی که باعث تمرکز سازمانهای صهیونیستی و به ویژه آیپک بر موضوع ایران در سالهای بعد از 2000 شد، حوادث 11 سپتامبر و انفجار برجهای دوقلوی تجارت جهانی به عنوان مهمترین این حوادث بود. حادثه 11 سپتامبر با تقسیم نظام بین‌المللی به 2 جبهه خیر و شر و مبارزه با تروریسم، فضای کافی و لازم را برای استفاده صهیونیست‌ها و سازمانهای صهیونیستی به ویژه آیپک در جهت بهره‌برداری و تلاش برای پیشبرد اهداف گوناگون فراهم آورد. سازمانهای صهیونیستی با قرار دادن خود در کنار آمریکا و جبهه ضد تروریسم، عملاً به خلق ادبیات جدید مبارزه با تروریسم کمک و به دلخواه خود مصادیق آن را تعریف کردند. تلاش آنها برای درج نام ایران در محور شرارت جرج بوش، شامل ایران، کره شمالی و سوریه کاملاً مشخص است و سازمانهای صهیونیستی به تلاش خود افتخار می‌کنند.(3)

پژوهش حاضر با طرح این سؤال که «اهداف و برنامه‌های آیپک در قبال ایران پس از سال2000 از چه ساختار و محتوایی برخوردار بوده است؟»، می‌خواهد این فرضیه را اثبات کند که پس از سال 2000، 3 رویداد؛ روی کار آمدن بوش و جمهوریخواهان، قرار گرفتن برنامه هسته‌ای ایران در دستور کار بین‌المللی و حوادث 11 سپتامبر، باعث شد تا نهادهای صهیونیستی و در صدر آنها آیپک، سیاستها و اقدامات و دیدگاههای مغرضانه خود را علیه جمهوری‌ اسلامی ایران شدت بیشتری بخشند، به نحوی که اقدامات این نهادها بر منافع جمهوری اسلامی ایران بی‌تأثیر نبوده است. این مقاله با تأکید بر کنفرانسها و نشست‌های سالانه آیپک پس از 2000، سعی دارد مواضع این سازمان را غالباً در میان این منابع جست‌وجو و ارزیابی کند.

 

 

 

الف) مبانی نظری: الگوی دولت کورپوراتیستی و جایگاه آیپک در نظام قدرت در آمریکا

در این مقاله ضمن بررسی نظریات مطرح شده پیرامون علل موفقیت آیپک به عنوان مؤثرترین نهاد صهیونیستی آمریکا، پاسخ آن را در بکارگیری صحیح قواعد حاکم بر یک دولت کورپوراتیستی جست‌وجو می‌کنیم. کورپوراتیسم به عنوان یک الگوی جامعه‌شناسی سیاسی در واکنش به الگوی پلورالیسم عرضه شده است. نظریه کورپوراتیسم دربارة‌ رابطه دولت مدرن و جامعه مبتنی بر این اصل است که هماهنگی و وحدت طبقاتی لازمة تداوم جامعه است و این هماهنگی وقتی به دست می‌آید که طبقات اجتماعی و به ویژه سازمانهای نماینده طبقات سرمایه‌دار از حقوق و وظایف خود نسبت به یکدیگر آگاه باشند. به عبارت دیگر، این جامعه مرکب از اجزای مختلف تلقی می‌شود که در بدنه واحدی انسجام یافته باشند، در حالی که در الگوی پلورالیسم فرض بر این است که میان منافع و گروههای مختلف در جامعه بر سر امتیازات سیاسی رقابت وجود دارد و سیاست حامل تأثیرات این رقابتهاست، در الگوی کورپوراتیسم فرض بر این است که حکومتها نمی‌توانند علایق گروههای مختلف را نادیده بگیرند، بلکه ماهیت دولت مستلزم توجه به منافع گروههای مختلف و جمع و تلفیق و تعدیل آنها به منظور حفظ ثبات است.

بر طبق این الگو ساخت سیاسی دولت رفاهی مدرن در جامعة سرمایه‌داری و طبقاتی، مبتنی بر تعدیل و تعادل علایق طبقات و نیروهای مختلف اجتماعی است. در این ساخت که بر طبق نظر کورپوراتیست‌های معاصر، خاص دولتهای مدرن و رفاهی در جوامع سرمایه‌داری پیشرفته است، مکانیسم‌هایی برای نمایندگی علایق گوناگون تعبیه شده است و هر سازمانی انحصار نمایندگی منافع بخش مربوط به خود را در دست دارد. بنابراین، در هر زمینه، یک سازمان تقاضاهایی را عنوان می‌کند و قرارومدارهای آن با دولت موجه و مشروع تلقی می‌شود چنین سازمانهایی اطاعت اعضای خود را جلب می‌کنند و مبنای حمایت از سیاستهای دولت را تشکیل می‌دهند.(4) در این صورت می‌توان گفت که دو انگاره اصلی یعنی امتیازات انحصاری گروهها در دولت مدرن و تضمین اجرای این سیاستها از طریق تعدیل خواسته‌های گوناگون اقتصادی- اجتماعی، اجزای تشکیل‌دهنده یک دولت کورپوراتیستی است. بنابراین با پذیرش تلاش افراد یا سازمانها برای تثبیت یا تغییر قوانین و تصریح این موضوع در قوانین ایالات متحده، بهره‌برداری از اولین ویژگی یک دولت کورپوراتیستی، به عنوان یکی از منابع قدرت آیپک تلقی می‌شود.(5)

از سوی دیگر افکار عمومی آمریکا آگاهی و اطلاعات زیادی از خاورمیانه ندارد. به تعبیر      «هامیلتون جردن» مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، آگاهی مردم از مسائل سیاسی بسیار محدود است، لذا چون حقیقت مسائل به درستی برای مردم روشن نیست، می‌توان مسائل سیاسی را از دیدگاه مشخص برای آنان مطرح ساخت و با نگرش خاصی به آنان القاء کرد.(6) به همین دلیل نیز صهیونیست‌ها و به ویژه آیپک با استفاده از عدم آگاهی مردم آمریکا پیرامون مسائل سیاست خارجی، از آن در راستای تأمین منافع اسراییل بهره می‌برد. آیپک یکی از سازمان به ثبت رسیده است که مشمول قوانین لابی‌گری در ایالات‌متحده می‌شود. مطابق این قوانین، آیپک یک سازمان آمریکایی تلقی می‌شود که به سفارت اسراییل وابستگی ندارد و هزینه‌های خود را از طریق دریافت حق عضویت تأمین می‌کند.(7)

با این حال، توجه به این نکته که این کمیته در سال 1951 توسط «سازمان صهیونیست آمریکا» با هدف تبلیغ منافع رژیم صهیونیستی و تعریف این منافع در راستای منافع ملی آمریکا تأسیس شد، بیانگر پیوند آن با سایر سازمانهای صهیونیستی است.(8) از سوی دیگر از بدو تأسیس این کمیته، ارتباط آن با سایر سازمانهای یهودی جامعه آمریکا، از طریق حضور رهبران این سازمان در کمیته اجرایی آیپک محقق شد تا کمیته بتواند از طریق سازمانهای یهودی تحت پوشش از قدرت اجرایی لازم فراتر از چارچوب سازمانی خود برخوردار شود.(9) بنابراین می‌توان به این نتیجه کلی دست یافت که آیپک با استفاده از الگوی دولت کورپوراتیستی و قرار گرفتن در جایگاه یک سازمان آمریکایی قدرتمند، از جایگاه و نفوذ خود برای پیشبرد منافع اسراییل و جهت‌دهی به سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه در راستای سیاستهای آن رژیم بهره می‌گیرد.

برای توضیح الگوی مکانیسم سازمانی آیپک (فضای کورپوراتیستی حاکم بر آمریکا)، کافی است فعالیتهای گسترده آن را به طور مختصر مورد بررسی قرار دهیم. برای توضیح این نوع فعالیتها می‌توان از موضوعات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بهره برد.

- فعالیتهای سیاسی: مهمترین فعالیت سیاسی آیپک برگزاری کنفرانسهای سالانه‌ای است که در آن به تعیین خط‌‌مشی‌های کلی کمیته پرداخته می‌شود. اعضای شرکت کننده در این کنفرانسها، از مناطق مختلف در این اجلاس حضور می‌یابند. همچنین از شخصیتها و مقامات سیاسی آمریکا دعوت می‌شود در این کنفرانس سخنرانی کنند. تنظیم این خط مشی‌ها، الگویی است که از آن برای حمایت یا ممانعت از پیروزی نامزدها- اعم از کنگره یا ریاست جمهوری- در زمان انتخابات استفاده می‌شود. به طور کلی می‌توان گفت برقراری ارتباط با دست اندرکاران سیاست خارجی آمریکا و تأثیرگذاری بر فرایند تصمیم‌گیری آنها عمده فعالیتهای سیاسی آیپک را تشکیل می‌دهد.

- فعالیتهای فرهنگی: صرف‌نظر از مکانیسم عضوگیری از طریق ایجاد شبکه، برنامه‌های کارآموزی آیپک، یکی دیگر از امکاناتی است که کمیته از آن در راستای تقویت مکانیسم اجرایی خود بهره می‌برد.

- فعالیتهای اجتماعی: انتشار نشریات مختلف از جمله نشریه «نیر ایست ریپورت» و توزیع رایگان آن بین اعضای کنگره، روزنامه‌نگاران و تصمیم‌گیرندگان آمریکا، امکان حمایت از منافع اسراییل را فراهم می‌آورد. آیپک از طریق ایجاد کمیته‌های تخصصی در مسائل حقوقی، از توانایی بالایی برخوردار است تا در زمان طرح یک مسئله اجتماعی امکان تبدیل آن به مسئله حقوقی فراهم شود.

- فعالیتهای اقتصادی: گرچه این کمیته مجاز نیست کمکهای مالی خود را به صورت مستقیم در اختیار نامزدها قرار دهد، اما ارتباط آن با سایر سازمانهای صهیونیستی و جهت‌دهی کمکهای آن به سوی نامزدها یکی دیگر از مکانیسم‌های مورد استفاده آیپک است. از سوی دیگر سیستم رأی‌گیری الکترال کالج آمریکا که براساس آن گاهی اوقات چند هزار رأی می‌تواند تعیین کننده نتایج انتخابات در سراسر آمریکا شود، به کارگیری آرای یهودیان توسط سازمانهای تحت پوشش آیپک، یکی از مهمترین منابع انسانی این کمیته است که می‌تواند آن را در جهت اهداف سازمانی در اختیار هر نامزد قرار دهد.(10)

 

ب) آیپک و حمایت از اسراییل

معرفی آیپک

امروز، صهیونیستها در آمریکا با ایجاد تشکلهای مهم و ارتباط کامل بین منافع آمریکا و صهیونیسم، به یکی از بانفوذترین گروههای تأثیرگذار بر سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده‌اند. آنها یکی از اهداف خود را نفوذ در کانونهای قدرت در آمریکا تعیین کرده‌اند. از میان 281 سازمان و 250 اتحادیه منطقه‌ای، آیپک مادر تمامی سازمانهای صهیونیستی و بزرگترین آنهاست. این سازمان، مسئول هماهنگی و برنامه‌ریزی در جهت فعالیت تمامی سازمانهای صهیونیستی آمریکا و همچنین مسئول اصلی جمع‌آوری کمک و اعانه برای رژیم‌صهیونیستی است. آیپک همچنین نقش فعالی در انتخابات ایالات متحده داشته و تاکنون مبالغ هنگفتی را به آن عده از نامزدهای انتخاباتی پرداخت کرده که موفقیت آنان برای این اتحادیه بسیار مهم بوده است.

آیپک در اوایل دهه 1950 تحت عنوان نماینده شورای صهیونیستهای آمریکا در واشنگتن شروع به کار کرد. نام این شورا در سال 1954 به «کمیته صهیونیستی آمریکا در امور عمومی» و در سال 1959 تحت فشار گروهها و سازمانهای غیرصهیونیستی به «کمیته امور عمومی آمریکا - اسراییل» تغییر یافت. در ساختار سازمانی آیپک، مدیر اجرایی نقش کلیدی را در دست دارد ولی پستهای مهم دیگری نظیر معاون مدیر اجرایی، رئیس و معاون ارشد نیز پستهای مهمی به شمار می‌آیند. ساختمان کمیته در «کاخ سفید» واقع در شهر واشنگتن دی سی قرار دارد. این کمیته دارای دفاتر و مراکز منطقه‌ای در سراسر آمریکا و بیت‌المقدس است که مسئول هماهنگی اعضای محلی کمیته با کارکنان مرکزی آن در واشنگتن به حساب می‌آیند. آیپک سالانه کنفرانس‌هایی را برگزار می‌کند و در آنها به تعیین خط‌مشی کلی کمیته می‌پردازد. این خط‌مشی‌ها با جلسات و برنامه‌های آموزشی توأم است که محیط مناسبی برای آموزش اعضا و آشنایی آنها با فرایند لابی‌گری است.(11) لازم به ذکر است که آیپک پس از سال 2000 از گسترش قابل ملاحظه‌ای برخوردار بوده و تعداد اعضاء آن با 60 درصد افزایش نسبت به 5 سال گذشته، به 100 هزار نفر رسیده و همین امر باعث تقویت بیشتر این سازمان شده است.

اساس شکل‌گیری نهادهایی مانند‌ آیپک و سایر سازمانهای صهیونیستی پس از تشکیل اسراییل در سال 1948، حمایت از این رژیم و تقویت بنیه‌های آن برای بقا از طریق حمایت‌های مالی، سیاسی و... است. آیپک و سایر سازمانهای صهیونیستی سعی دارند با ایجاد و تقویت حاشیه امنیتی، بر عمر این رژیم بیافزایند. بنابراین، تمام تلاشهای آنها چه در آمریکا و چه در نظام بین‌الملل در همین راستا توضیح و تفسیر می‌شود. حتی اقدامات شدیدتر آیپک علیه جمهوری اسلامی ایران پس از سال 2000 را هم می‌توان در این جهت تبیین کرد. به طور کلی موضع‌گیری آیپک در قبال اسراییل را می‌توان به شرح زیر برشمرد:

- کمک به بقای اسراییل با ادعای تنها دموکراسی خاورمیانه؛

- حمایت از اسراییل در قبال تهدیدات آتی؛

- تربیت نسل آینده رهبران حامی و طرفدار اسراییل؛

- آموزش نمایندگان کنگره در مورد روابط اسراییل و آمریکا؛

- افزایش همکاریهای استراتژیک برای برخورد با تهدیدات تازه؛

- تقویت اسراییل از طریق کمکهای نظامی؛

- تشویق سیاستمداران آمریکا در جهت بزرگ جلوه دادن خطر تروریسم در منطقه؛

- توسعه روابط ایالات متحده و اسراییل؛

- حمایت از تبدیل بیت‌المقدس به مرکزیت سیاسی رژیم‌صهیونیستی؛

- پایان دادن به انزوای اسراییل در سازمان ملل و...(12).

به استثنای حمایت مبهم توماس داین (از اعضای برجسته آیپک در زمان ریگان) از طرح صلح ریگان که اسراییل با آن مخالف بود، هیچ اختلافی بین کمیته و اسراییل وجود نداشته و حتی در آن زمان نیز آیپک موضع خود را تغییر داد. دلیل این همگرایی، حمایت آیپک از احزاب پیروز-  (در آمریکا یا اسراییل) است. حمایت آیپک از اسراییل صرفاً جنبه اعلامی و حمایت سیاسی نداشته و کمیته مذکور سالانه کمکهای زیادی را از مردم آمریکا برای این رژیم جمع‌آوری می‌کند. علاوه بر این آیپک بارها کنگره آمریکا را وادار به اهدای وام به اسراییل یا بخشش قرضها و وامهای آن کرده است.(13)

 

ج) مواضع، دیدگاهها و اقدامات آیپک در قبال جمهوری اسلامی ایران پس از 2000

خصومت سازمانهای صهیونیستی و در رأس آنها آیپک با جمهوری اسلامی ایران، در  بیانات، اقدامات و دیدگاههای مقامات این سازمانها مشهود است. آیپک ایران را یک تهدید جدی برای آمریکا، اسراییل و سایر متحدان آنها می‌داند و این کشور را چنین تعریف می‌کند: «ایران رهبر دولتهای حامی تروریسم در جهان است، به تأسیس، آموزش و تجهیز گروههای حزب‌الله، حماس، جهاد اسلامی و سایر گروههای تروریستی کمک کرده و در حال حاضر یک قدرت نظامی پیشرو در خلیج فارس است و به مدرنیزه کردن قابلیت موشکی و گسترش دامنه تسلیحات خود می‌پردازد. ایران خواهان نابودی اسراییل و جهان بدون آمریکاست».(14)

برای فهم دیدگاهها، مواضع و اقدامات آیپک پس از 2000 به طبقه‌بندی مسائل محوری براساس بازه زمانی در این پژوهش می‌پردازیم. این نوع از تقسیم بندی به ما کمک می‌کند تا به این واقعیت پی ببریم که نهادهای صهیونیستی و درصدر آنها آیپک همواره از بهانه‌ها و رویدادهای گوناگون برای پی‌گیری اهداف خود بهره برده و همزمان با بروز یک اتفاق جدید به طرز ماهرانه‌ای در بطن آن وارد شده و در حین تمرکز بر آن به بهره‌گیری از رویدادهای پیشین نیز ادامه می‌دهند. در اینجا لازم است که قبل از پرداختن به مباحث محوری به میزان اثرگذاری آیپک بر رویکرد آمریکا نسبت به ایران بپردازیم.

به جرأت می‌توان گفت که اگر کلیه سیاستهای آمریکا نسبت به ایران محصول طرز فکر صهیونیست‌ها نباشد، بخش اعظم این تصمیمات و سیاستها از ناحیه صهیونیست‌ها و سازمانهای صهیونیستی متأثر می‌شود. سازمانهای صهیونیستی نه تنها در مورد ایران بلکه در مورد تمام مسائل جهانی و داخلی آمریکا، دیدگاههای خود را اعمال می‌کنند. آیپک به دلیل نزدیکی به مراکز قدرت در آمریکا        (مقر آیپک در کاخ سفید است) از قدرت نفوذ بالایی برخوردار بوده و از تمام فرصت‌های ممکن برای به کرسی نشاندن دیدگاههای خود در کنگره و سنا و سایر نهادهای قدرت و تصمیم‌گیری آمریکا استفاده کرده است. بنابراین طبیعی است که رویکرد آمریکا نسبت به ایران تا حد زیادی یک رویکرد صهیونیستی باشد. اغلب قطعنامه‌های کنگره آمریکا (شامل مجلس سنا و نمایندگان) در مورد ایران، یا به ابتکار صهیونیست‌ها بوده یا با حمایت قاطع آنها به تصویب رسیده است. دستگاه وزرات امور خارجه آمریکا نیز با توجه به حضور آنها به ویژه در پست‌های معاونت و سفارت، از دایره نفوذ صهیونیست‌ها و‌ آیپک خارج نبوده و غالب تصمیمات آنها نیز رنگ و بوی صهیونیستی دارد.

نقش نومحافظه‌کاران وابسته به محافل صهیونیستی زمانی آشکارتر می‌شود که بدانیم استراتژی آمریکا در قرن 21 نیز توسط آنان تدوین شده است. به عبارت دیگر طراحان اهداف و سیاستهای دولت بوش با پیوندهایی که در قالب مؤسساتی چون اینترپرایز داشتند، در بهار 1997  طرحی را با عنوان «پروژه‌ای برای قرن جدید آمریکا» راه‌ اندازی کردند که تقریباً همه سیاست‌ها و رفتارهای دولت بوش در آن منعکس شده بود. این پروژه تحت ریاست ویلیام کریستول پسر ایروینگ کریستول از بنیانگذاران جریان نومحافظه‌کاری و مدیریت افرادی مانند «رابرت کیگان»، «دون گافنی کراس»، «بروس جکسون»،    «جان بولتون» و... قرار دارد. ریچارد پرل یکی از نومحافظه‌کاران افراطی که در دفاع از منافع اسراییل و حذف تهدیدهای امنیتی برای این رژیم شهرت بسیار دارد، از جمله افرادی است که موضوع «تغییر رژیم»  کشورهای مخالف رژیم‌صهیونیستی در خاورمیانه و مخصوصاً ایران را به شدت پیگیری می‌کند. وی می‌گوید: «آنها که فکر می‌کنند عراق در صدر فهرست برخورد با تروریسم قرار دارد، باید در رابطه با سوریه، ایران، سودان، یمن، کره شمالی، لبنان و تشکیلات خودگردان نیز فکر کنند.»(15) به یُمن وجود همین طرح بود که جرج بوش در 29 ژانویة سال 2002 و متعاقب حملات تروریستی 11 سپتامبر، ایران را به همراه عراق و کره شمالی در محور شرارت قرار داد و از آن زمان به بعد تمامی تصمیمات و سیاستهای خود در مورد ایران را براساس همین ایده اتخاذ کرده است.

بنابراین می‌توان گفت تا زمانی که عده زیادی از صهیونیست‌ها در پست‌های حساس تصمیم‌گیری دولت‌های مختلف آمریکا وجود دارند و نفوذ سازمان‌های صهیونیستی مانند آیپک ادامه دارد، نمی‌توان انتظار داشت که روابط ایران و آمریکا - در مسیری متضاد با منافع اسراییل، شکل بگیرد. به ویژه اینکه پس از روی کار آمدن بوش از سال 2000، حضور آنها در پست‌های مهم قدرت در آمریکا چشمگیر بود. موارد متعددی از تأثیر نفوذ آیپک بر سیاستهای آمریکا در مورد ایران وجود دارد که غالب آنها در سالهای پس از 2000 و در زمان زمامداری جرج بوش بوده است.(16) آیپک اگرچه سالهاست که متهم به جاسوسی برای اسراییل در مورد مسائل ایران در آمریکاست اما همچنان به نفوذ خود در نهادهای قدرت در آمریکا ادامه داده و با نفوذترین سازمان صهیونیستی در آمریکا به ویژه در مورد مسائل ایران به شمار می‌رود.(17)

 

1) ایران؛ موضوع محوری نشست‌های سالانه آیپک:

آیپک سالانه کنفرانسها و نشست‌های مختلفی را برگزار می‌کند که از مهمترین آنها «اجلاس ملی آیپک» عمدتاً در ماه اکتبر و «کنفرانس سیاستگذاری آیپک» غالباًً در ماه مارس هر سال برگزار می‌شوند.(18) بررسی این کنفرانسها از آنجا که مهمترین تریبون این نهاد در مورد مسائل گوناگون و به ویژه ایران به شمار می‌روند، ضروری است. آیپک 2 هدف عمده را از برگزاری این نشست‌ها دنبال می‌کند: اول اینکه فرصتی را فراهم می‌کند تا مواضع خود دربارة مسائل مختلف را بیان کرده و آن را به گوش آمریکاییان برساند. در این رابطه، آیپک با دعوت از رهبران صهیونیست‌ها و نظرات آنها در مورد اسراییل و روابط آمریکا و اسراییل را به اطلاع افکار عمومی آمریکا می‌رساند که به نوبه خود یک نمایش قدرت هم محسوب می‌شود. دیگر اینکه، با دعوت از سران آمریکا و فراهم کردن حضور آنان در این نشست‌ها، جنبه رسمی به آن بخشیده و سیاستمداران آمریکایی را وادار می‌سازد تا هم در مورد مسائل آیپک، اسراییل و روابط آمریکا و اسراییل اندیشیده و نظرات خود را بیان کنند و هم به نوعی از آنها اعتراف می‌گیرد تا بر تعهدات خود نسبت به اسراییل و حفظ امنیت آن تأکید کرده و علیه آنچه صهیونیست‌ها آنها را تهدید می‌نامند، جبهه‌گیری کنند.

دعوت از سران اسراییل مانند رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، وزیران و مقامات ارشد دفاعی و همچنین دعوت از رؤسای جمهوری و وزرای امور خارجه و نمایندگان کنگره آمریکا، از برنامه‌های آیپک در این نشست‌ها است. در این نشست‌ها که پس از سال 2000 نیز تاکنون هر ساله برگزار شده‌اند یکی از اصلی‌ترین موضوعات، «تهدید ایران» بوده و تمام سخنرانان در مطالب خود مسئله ایران را نیز مطرح کرده و دربارة آن موضع‌گیری کرده‌اند.

 

2) طرح اتهام حمایت ایران از تروریسم (پس از 11 سپتامبر)

حملات 11 سپتامبر خود بهانه‌ای برای تقسیم دنیا به 2 جبهه تروریسم و ضدتروریسم توسط بوش بود. قرار دادن ایران در محور شرارت از سوی بوش نیز بهانه‌ای برای صهیونیست‌ها و آیپک برای استفاده از این موقعیت علیه ایران بود. آیپک در یک مقاله تحت عنوان «ایران از تروریسم حمایت می‌کند»، به طرح دیدگاهها و مواضع خود در مورد ایران و مسئله تروریسم پرداخته که بررسی آن می‌تواند در تبیین نگرشهای آیپک به ایران کمک کند. آیپک می‌نویسد: «رژیم افراطی ایران از تروریسم علیه آمریکا، اسراییل و جهان غرب طی دهه‌های متمادی حمایت کرده است. وزارت امور خارجه آمریکا بارها ایران را به عنوان دولت حامی تروریسم معرفی کرده که از گروههایی مانند حماس، حزب‌الله و جهاد اسلامی حمایت می‌کند. ایران در سالهای اخیر نیز به ناامنی در عراق کمک کرده، به تجهیز طالبان پرداخته و مکانی را برای تروریست‌های القاعده فراهم کرده است. جمهوری اسلامی در طول تاریخ خود از تروریسم حمایت کرده و با پیگیری برنامه‌های خود برای سلاح‌های هسته‌ای، به این مسئله شدت بیشتری بخشیده است. لذا فقط یک تلاش بین‌المللی متحد و پی‌گیر برای منزوی کردن و تحریم ایران، می‌تواند به مهار آن کمک کند.»(19)

آیپک با چنین نگرشی نسبت به ایران که بسیار افراطی‌تر از دیدگاه غرب و آمریکا نسبت به رابطه ایران و آنچه گروههای تروریستی نامیده می‌شود، است بارها به دامن زدن جنجال بین‌المللی علیه ایران کمک کرده و یکی از حامیان این گونه جنجالها بوده است. آیپک با تروریستی خواندن اقداماتی مانند تسخیر سفارت آمریکا در ایران (لانه جاسوسی) در سال 1979 و گروگانگیری 52 آمریکایی، با استناد به گزارش وزارت امور خارجه آمریکا در سال 2006، نهادهایی چون: سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات ایران را به دست داشتن در اقدامات تروریستی متهم می‌کند. آیپک همچنین از ادبیات قدیمی دخالت ایران در هواپیماربایی و حمله به نیروهای آمریکایی در لبنان و عربستان، ربودن آمریکاییها و اروپایی‌ها و بمب‌گذاری‌های گوناگون نیز حمایت می‌کند.

آیپک در این مقاله که به گونه‌ای دیدگاههای رسمی آن درباره ایران را منعکس می‌کند، می‌نویسد: «ایران یکی از پایه‌گذاران جنگ حزب‌الله علیه اسراییل در تابستان سال 2006 بود و به خاطر کمک‌های ایران به سید حسن نصرالله بود که این گروه ‌توانست روزانه بین یک تا 3 هزار راکت به سوی اسراییل شلیک کند... علاوه بر حمایت از حزب‌الله، ایران همچنین به تجهیز گروههای تروریستی فلسطینی مانند حماس و جهاد اسلامی در فلسطین می‌پردازد و کمک‌های مالی و تجهیزاتی آن کشور به این گروهها چشمگیر بوده است. به همین خاطر آمریکا و جهان نباید اجازه دهند که ایران به سلاحهای هسته‌ای دست پیدا کند».(20)

اتهامات آیپک در مورد حمایت ایران از تروریسم، در نشستهای سالانه آیپک (به عنوان اسناد بکار رفته در این پژوهش) پس از رویداد 11 سپتامبر 2001 نیز کاملاً مشهود بوده است. مسئله تروریسم، موضوعی نبود که آیپک از کنار آن به سادگی عبور کند بلکه آن را دستمایه قرار داد تا دشمنی دیرینه خود را با جمهوری اسلامی آشکارتر سازد. آیپک از 6 الی 7 اکتبر 2002 میزبان اجلاس ملی در آتلانتا بود که یکی از بخشهای عمده آن ارائه اطلاعات و تحلیلهای به روز، درباره بحرانهای خاورمیانه و طرح اتهام تروریسم علیه ایران بود.(21) در کنفرانس سال2003 نیز کالین پاول وزیر امور خارجه وقت آمریکا با محوریت بخشیدن به موضوع ایران، گفت:«اکنون زمان آن رسیده که جامعه بین‌المللی، ایران را تحت فشار قرار دهد تا به حمایتش از تروریستها، از جمله گروههایی که سرسختانه با اسراییل و روند صلح خاورمیانه مخالفت می‌ورزند، خاتمه دهد».(22) در کنگره آیپک در سال 2005 نیز شارون به نمایندگی از اسراییل و آیپک، ایران را به حمایت از تروریسم متهم کرد.(23) در اجلاسهای بعدی آیپک، اگرچه همزمان اتهام حمایت از تروریسم توسط ایران، از سوی سخنرانان تکرار می‌شود اما بیشتر، بر موضوعاتی مانند برنامه هسته‌ای و تحریم ایران در دستور کار آیپک قرار گرفتند. در واقع می‌توان چنین گفت که سیاستهای خصمانه آیپک و موضوعات جدید بلافاصله از طرف سیاستگذاران آیپک به عنوان حربه‌ای علیه جمهوری اسلامی به کار می‌روند. در مورد میزان و اهمیت موضوع اتهام حمایت ایران از تروریسم در بررسی نشستهای آیپک نیز می‌توان به این نتیجه رسید که موضوع ایران و به ویژه مسئله تروریسم در کنار موضوع حمایت آمریکا از اسراییل و صلح فلسطین- اسراییل، همواره از مباحث محوری بوده است.

 

3) بزرگنمایی و تخریب وجاهت برنامه‌ هسته‌ای ایران (پس از سال 2003)

آیپک دیدگاههای خود را در مورد برنامه هسته‌ای ایران چنین بیان می‌کند: «تداوم برنامه هسته‌ای ایران یک تهدید برای آمریکا، اسراییل و جامعه بین‌‌المللی است. ایران به سرعت به سمت توانایی ساخت سلاح هسته‌ای پیش می‌رود. برنامه غنی‌سازی اورانیوم به این کشور توانایی ساخت سلاحهای هسته‌ای را در نزدیکترین زمان ممکن می‌دهد. یک ایران هسته‌ای، تهدید مستقیمی برای منافع امنیت ملی آمریکا و تغییر اساسی موازنه استراتژیک در خاورمیانه است. ایران همچنین قبلاً به توانایی ساخت موشک‌های شهاب با قابلیت تهدید اسراییل، نیروهای آمریکایی در منطقه و متحدان اروپایی آن دست یافته و در طول دهه آینده نیز به موشک‌های قاره پیما دست خواهد یافت که می‌تواند آمریکا را نیز هدف قرار دهد. وجود سلاحهای هسته‌ای، رژیم بنیادگرای تهران را قادر خواهد ساخت تا سیاست خارجی رادیکال‌تری را در پیش گیرد و به متحدان تروریست خود کمک کند. دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به معنی شروع یک مسابقه تسلیحاتی هسته‌ای در منطقه خاورمیانه خواهد بود و این به معنی بی‌اثر شدن پیمان منع گسترش و خطرناکتر شدن جهان است».(24)

نگرش آیپک در مورد ایران و فعالیتهای هسته‌ای آن کاملاً صهیونیستی است. آیپک تمام برنامه‌ها، اقدامات و مواضع خود را در چارچوب این نگرش تنظیم کرده و با جعل تهدیدات هسته‌ای ایران برای اسراییل و جهان، سعی دارد اهداف جاه‌طلبانه خود مبنی بر منزوی ساختن ایران، ایجاد دیوار امنیتی به دور اسراییل و متشنج کردن جو داخلی آمریکا و نظام بین‌‌المللی به منظور بهره‌برداری اسراییل را محقق کند. آیپک بارها و بارها مقالات متعددی را در مورد به اصطلاح خطر تهدید هسته‌ای ایران منتشر کرده و اقدامات زیادی را نیز در این زمینه انجام داده است که عمده آنها پس از سال 2000 و مطرح شدن برنامه هسته‌ای ایران در آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت بوده است. آیپک در مقاله‌ای در سال 2003 تحت عنوان تهدیدهای هسته‌ای علیه اسراییل چنین بیان می‌کند:

«در شرایطی که تعداد زیادی از رژیمهای متخاصم خاورمیانه، به توسعه تسلیحاتی که قادر به هدف قرار دادن اسراییل باشند، ادامه می‌دهند، اسراییل با خطر فزاینده‌ای روبه‌رو می‌شود. ایران در آستانه تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر است. در شرایطی که امروز به عراق و فعالیتهای آن در زمینه توسعه تسلیحات کشتار جمعی توجه زیادی می‌شود، بسیاری از تحلیل‌گران و مقامات آمریکایی و اسراییلی معتقدند که تهدیدات ناشی از ایران رو به افزایش است. ایران آشکارا از نابودی اسراییل حمایت می‌کند و برای دستیابی به این هدف، علاوه بر فعالیت‌های دیگر، تلاش می‌کند در مورد موشکهای زمین به زمین که قادر است اسراییل را هدف قرار دهد و نیز کلاهکهای مختلف این موشکها از جمله کلاهکهای اتمی به یک قابلیت استراتژیک دست یابد، آمارهای بدتر نشان می‌دهد که تهران طی 3 الی 5 سال به قابلیت در زمینه تولید تسلیحات اتمی دست می‌یابد و در صورتی که ماده شکاف‌پذیر از منابع خارجی تهیه شود، دوره مذکور کوتاهتر خواهد بود. در همین حال، ایران با همکاری روسیه به ساخت یک راکتور اتمی در بوشهر ادامه می‌دهد. اگر ایران بتواند پس مانده سوخت مصرف شده توسط راکتور را در اختیار گیرد، این خطر وجود دارد که پلوتونیوم را از آن استخراج و در ساخت بمب به کار گیرد. تاکنون، تلاشهای ایران در جهت توسعه موشکهای بالستیک، منجر به ساخت موشکهای کوتاه‌‌برد شده است که اکنون در اختیار حزب‌الله قرار دارد و موشکهای شهاب با برد متوسط که می‌تواند اسراییل را از خاک ایران هدف قرار دهد. تهران، همچنین اخیراً از توسعه موشکهای دوربرد شهاب 3 خبر داده که به ویژه به منظور هدف قرار دادن اسراییل ساخته شده است. همچنین اظهاراتی وجود دارد که حاکی از آن است که ایران، انتقال موشکهای شهاب 3 به سوریه را بررسی کرده است. اگر این موشکها به سوریه انتقال یابد، تهدیدات ناشی از آن برای اسراییل نیز افزایش می‌یابد».(25)

همچنین در کنفرانس سیاستگذاری آیپک در سال 2003 که با حضور مقاماتی چون کالین پاول وزیر امور خارجه وقت آمریکا، شیمون پرز رئیس‌جمهور و سیلوان شالوم وزیر امور خارجه اسراییل برگزار شد، پاول آشکارا مسئله‌ هسته‌ای ایران را مطرح ساخت.او تأکید کرد که تهران باید تلاش برای دسترسی به سلاحهای کشتار جمعی را متوقف کند.(26) در کنگره آیپک در سال 2005، شارون به نمایندگی از اسراییل و آیپک گفت: جرج‌بوش در مورد خطر مجهز شدن ایران به سلاح اتمی با ما هم نظر است و باید در مقابل آن ایستاد.(27) در همین کنفرانس، رایس نیز به موضوع برنامه هسته‌ای ایران اشاره و بر ضرورت عدم اعطای اجازه بین‌المللی به ایران برای ساخت بمب اتمی! تأکید کرد.(28) رئیس آیپک نیز ضمن یادآوری تلاش اروپا برای کنار آمدن با مسئله هسته‌ای ایران گفت:« ایرانیها، یک تهدید بزرگ برای آمریکا و ثبات منطقه و اسراییل محسوب می‌شوند و ما نباید اجازه دهیم که اروپا خلاف منافع ما در رابطه با ایران گام بردارد.(29)

آیپک که مبارزه با فعالیت‌‌های هسته‌ای ایران را در صدر اولویت‌های خود قرار داده است به عنوان یکی از اقدامات دیگر در کنفرانس سالانه خود که در ماه مارس 2005 برگزار شد، راههای متقاعد کردن قانونگذاران و دولت آمریکا برای تداوم موضع انعطاف‌ناپذیر در قبال ایران و هدایت تلاشهای بین‌المللی در راستای جلوگیری از برنامه هسته‌ای تهران را مورد بحث و بررسی قرار داد.(30)

آیپک یکی از حامیان جدی ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت است و در این مسیر نیز تلاشهای زیادی را به کار گرفت. در یکی از این تلاشها در سال 2005، از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درخواست کرد تا پرونده ایران را به دلیل تلاش برای دستیابی به سلاحهای هسته‌ای، به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد. آیپک با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد، بسیار مأیوس‌کننده است اگر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نتواند پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد. آیپک در بیانیه خود افزود: دیگر زمان به پایان رسیده است، جامعه بین‌الملل باید به سختی تلاش کند تا اطمینان حاصل کند، ایران اجازه نخواهد داشت به قابلیت تولید سلاح هسته‌ای دست یابد یا اینکه چنین قابلیتی از جانب سایرین برای این کشور فراهم شود.(31)

از جمله مباحث اصلی کنفرانس سالانه آیپک در سال 2006 که آیپک از آن به عنوان بزرگترین کنفرانس سیاسی معاصر نام برده است، لزوم متوقف کردن برنامه‌های هسته‌ای ایران بود. در برنامه‌های «چالش جهانی: جامعه جهانی چگونه می‌تواند ایران را متوقف کند»؟، «شمارش معکوس: برای متوقف ساختن ایران چه می‌توان کرد؟»، «جلوگیری از فاجعه: گزینه‌های موجود برای متوقف ساختن برنامه هسته‌ای ایران»، «تغییر استراتژیک: یک ایران هسته‌ای برای دنیا به چه معناست» و.... سخنرانان به ارائه دیدگاههای خود در مورد برنامه هسته‌ای ایران پرداختند. وزن این برنامه‌ها در مورد برنامه هسته‌ای ایران نسبت به موضوعات دیگر بسیار بیشتر بود.(32) در همین سال هاوارد کوهر مدیر اجرایی آیپک، دولت کنونی ایران را به رژیم نازی تشبیه و تأکید کرد که نباید از توفانی که روز به روز به ما نزدیکتر می‌شود غافل ماند.(33)

در سال 2007 باز هم ایران درصدر نشستهای آیپک قرار گرفت و برنامه هسته‌ای ایران محور اظهارات و دیدگاههای مطرح شده بود. اولمرت و زیپی لیونی نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه اسراییل و دیک چنی معاون رئیس‌جمهور آمریکا، همگی به برنامه هسته‌ای ایران اشاره کرده و خطر آن را جدی ارزیابی کردند که به طور مشخص از دیدگاههای القا شده توسط رهبران آیپک نشأت می‌گرفت.(34) همچنین تلاشهای آیپک، منجر به تصویب قطعنامه ضد گسترش هسته‌ای ایران (S.970) در کنگره آمریکا شد. این موارد شامل موضوعاتی مانند اجرای جدی‌تر قوانین تحریمها علیه ایران، بازنگری در همکاریهای هسته‌ای با روسیه، منزوی ساختن ایران از مؤسسات مالی بین‌المللی و... بود.(35) از دیگر اقدامات آیپک در مورد برنامه هسته‌ای ایران، واکنش جدی این سازمان به گزارش نهادهای امنیت ملی آمریکا در سال 2007 مبنی بر تأیید توقف برنامه‌های هسته‌ای ایران از سال 2003 و تبرئه شدن این کشور بود.(36)

در نشستهای سال 2008 نیز رهبران آمریکا و اسراییل با حضور در جمع آیپک به طرح دیدگاههایی در مورد برنامه هسته‌ای ایران پرداختند که در مقایسه با سایر مباحث از دامنه بیشتری برخوردار بود. کاندولیزا رایس در این باره گفت: ایران هنوز یک تهدید جدی است زیرا دارای یک ایدئولوژی انقلابی است. اگر ایران از برنامه هسته‌ای خود دست بکشد من حاضرم با همتایان ایرانی خود در هر جا، هر وقت و بر سر هر مسئله‌ای دیدار کنم.(37)

در همین کنفرانس، 2 نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا نیز، در کنگره آیپک حضور یافتند و سخت‌ترین انتقادها را از ایران و برنامه هسته‌ای این کشور ابراز داشتند. مک کین نامزد جمهوریخواهان گفت: نباید اجازه دهیم که ایران به سلاحهای هسته‌ای دست پیدا کند زیرا تلاش ایران باعث ترغیب ترکیه، مصر، عربستان و سایر کشورهای منطقه برای گام نهادن در مسیر هسته‌ای شدن می‌شود.(38) اما سخنان باراک اوباما نامزد دموکراتها- که امروز چهل و چهارمین رئیس‌جمهور آمریکاست- نیز از چنان شدتی برخوردار بود که می‌توانست نظر موافق صهیونیستها و آیپک را به خود جلب کند. وی گفت: «ایران بزرگترین چالش و تهدید آمریکا و اسراییل در خاورمیانه است. ایران در صدد دستیابی به توانمندی هسته‌ای است که می‌تواند یک رقابت خطرناک تسلیحاتی را در سراسر منطقه خاورمیانه راه بیاندازد و احتمال انتقال آن به تروریستها را افزایش می‌دهد».(39)

همچنین در سال 2008 در سایت خبری آیپک خطاب به مردم آمریکا آمده است: دست به کار شوید. اگر می‌خواهید برای آینده اسراییل کاری انجام داده باشید از نمایندگان خود در کنگره بخواهید تا از موضوعات مهمی همچون توقف برنامه هسته‌ای ایران حمایت کنند. از نماینده خود در کنگره بخواهید از دولت بخواهد تحریمهای شدیدتری را علیه ایران اعمال کند. زمان آن رسیده که از دسترسی تروریسم به سلاحهای اتمی جلوگیری شود و به این منظور آمریکا باید تحریمهای شدیدتری را علیه این کشور اعمال کند، این تحریمها می‌تواند در بخش انرژی ایران یا جلوگیری از فروش فرآورده‌های نفت تصفیه شده به ایران باشد که 40 درصد بنزین و سوخت فسیلی این کشور را تأمین می‌‌کند.(40)

آیپک حتی در موضوع برنامه هسته‌ای ایران، اقدام به جاسوسی از آمریکا کرده و متهم است که اطلاعاتی در مورد برنامه هسته‌ای ایران را که محرمانه بوده در اختیار سفیر اسراییل در آمریکا قرار داده است و پرونده این اتهام هنوز هم بدون نتیجه در دادگاههای آمریکا پی‌گیری می‌شود.(41) آیپک هنوز هم یکی از مخالفان برنامه هسته‌ای باقی مانده و از این موضوع برای ایجاد یک جبهه بین‌المللی و به ویژه آمریکایی علیه ایران بهره‌ می‌برد. در سال 2008 نیز دیدگاههای آیپک نسبت به برنامه هسته‌ای ایران تهاجمی و افراطی‌تر شده است و این فرصتی است که آمریکا با مطرح ساختن برنامه هسته‌ای ایران به عنوان یک تهدید، آن را در اختیار آن سازمان قرار داد. آیپک در سال 2008 می‌نویسد: «مذاکره بین ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی منجر به شکست خواهد بود. فعالیتهای هسته‌ای ایران نیز روز به روز جدی‌تر می‌شود و آژانس هیچ برنامه‌ای برای اقدام علیه آن ندارد و این تعلل آژانس منجر به دسترسی ایران به سلاح هسته‌ای از طریق غنی‌سازی اورانیوم می‌شود. ایران همچنان قطعنامه‌های 1737 و 1747 شورای امنیت سازمان ملل را نقض می‌کند... تحریمهای وضع شده علیه برنامه هسته‌ای ایران تاکنون سودمند نبوده و نیازمند یک تلاش همه جانبه و بین‌المللی برای مقابله با این کشور است.... ایالات متحده باید در صدر کشورها و سازمانهای جهان، تحریمهای شدیدتری را علیه ایران اعمال کند...»(42)

با تمام این تفاسیر در مورد دیدگاهها و اقدامات آیپک علیه برنامه هسته‌ای ایران می‌توان به تحلیل زیر دست یافت: اولاً باید توجه داشت که برنامه هسته‌ای ایران به لحاظ اهمیت از اولویت موضوعی برای آیپک برخوردار است یعنی میزان حساسیتی که آیپک نسبت به این مسئله دارد بسیار بالاتر از موضوعات دیگر مانند اتهام تروریسم و تحریم یا تهدید اسراییل است زیرا این مسئله بیشتر جنبه عملی داشته و اقدامات آیپک می‌توانسته یک اجماع داخلی در آمریکا و یک اجماع بین‌المللی را علیه ایران به وجود آورد. ثانیاً تبلیغات و فعالیتهای آیپک علیه برنامه هسته‌ای ایران که از سال 2003 به طور جدی مطرح شده، هنوز هم ادامه داشته و از اهمیت آن کاسته نشده است زیرا یک ابزار تبلیغاتی مناسب برای صهیونیستهاست. ثالثاً اهمیت و وزن موضوع هسته‌ای، در مقایسه با سایر موضوعات مطرح شده در نشستهای آیپک مانند حمایت آمریکا از اسراییل و صلح فلسطین- اسراییل، هرگز کمتر نبوده است.

 

4) تمرکز بر تهدیدات ضداسراییلی ایران (بعد از روی کار آمدن دولت نهم)

با روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد در ایران و اظهارات ضداسراییلی و ضدصهیونیستی وی، آیپک و سایر سازمانهای صهیونیستی درصدد برآمدند تا از این فرصت نیز نهایت استفاده را برده و جبهه جدیدی را علیه منافع جمهوری اسلامی ایران بگشایند. شارون در کنفرانس سال 2005 آیپک، ضمن اشاره به تهدیدات محمود احمدی‌نژاد گفت: اسراییل کشوری است که برای صلح تلاش می‌کند و آمریکا بایستی از این کشور حمایت کند.(43) در سال 2006 نیز سخنرانان نشستهای آیپک جملگی بر چگونگی جلوگیری از تهدید ایران  برای اسراییل و جهان با استناد به سخنان رئیس‌جمهور ایران پرداختند. جان بولتون ضمن ارسال پیام شدید‌اللحنی به ایران، اظهار داشت با استفاده از تمام ابزارهای ممکن، باید مانع تداوم تهدیدات از سوی دولت ایران شد.(44) در همین کنفرانس، کوهر مدیر اجرایی آیپک گفت: «تشابه دولت احمدی‌نژاد با رژیم نازی، تشابهی است که رهبران جهان نباید آن را نادیده بگیرند.»(45)

در کنفرانس سال 2007 آیپک نیز هوارد فریدمن رئیس آیپک گفت: ایران هولوکاست را انکار می‌کند و خواهان هولوکاست دیگری است.(46) در نشست سال 2008 نیز، اولمرت ایران را جدی‌ترین و نزدیک‌ترین تهدید برای ثبات و امنیت جهانی دانست.(47) رایس نیز اظهار داشت حکومتی که هولوکاست را انکار می‌کند، نباید به تجهیزات هسته‌ای دست پیدا کند.(48) صهیونیستها و آیپک که خود از وضعیت پیش آمده متعاقب سخنان احمدی‌نژاد در مورد هولوکاست و اسراییل به سوء استفاده پرداخته بودند زمینه را برای باراک اوباما مهیا کردند تا وی نیز به طرح اتهام خود علیه ایران بپردازد. وی در سخنرانی خود گفت: «رئیس‌جمهور ایران، هولوکاست را انکار کرده و محو اسراییل از روی نقشه را مطرح ساخته است، بنابراین خطر ایران بسیار بزرگ و واقعی است».(49)

در مجموع می‌توان گفت که وضعیت پیش آمده متعاقب سخنان رئیس‌جمهور ایران در مورد هولوکاست و اسراییل یک وضعیت غیرمنتظره برای صهیونیستها بود که بهره‌برداری زیادی از آن       صورت گرفت. آیپک آن را به عنوان مکمل خطر برنامه هسته‌ای ایران بکار برد و تبلیغات وسیعی را راه‌اندازی کرد.

 

5) تمرکز بر گزینه تحریم (پس از طرح احتمال حمله نظامی به مراکز هسته‌ای ایران)

موضوع تحریم ایران یکی دیگر از مهمترین موضوعات مورد علاقه آیپک پس از سال2000 به شمار می‌رود. آیپک همیشه فراز و نشیب این تحریمها را دنبال کرده و بارها کنگره آمریکا را وادار به تصویب قطعنامه‌های گوناگون علیه ایران کرده و از تحریمهای بین‌المللی علیه ایران نیز همواره استقبال کرده و از هیچ تلاشی در این راستا خودداری نکرده است. آیپک در مورد تحریم ایران معتقد است: «تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران در محدود سازی دسترسی ایران به سیستم مالی بین‌المللی موفق خواهد بود زیرا این امر، تجارت با تهران را بسیار پرهزینه و وقت‌گیر می‌کند. تهدید تحریم‌ شرکت‌های حاضر در بخش انرژی ایران از جانب آمریکا به همراه تحریمهای بیشتر شورای امنیت باعث فشار روشنفکران ایرانی به رهبر ایران برای اخطار به احمدی نژاد می‌شود. آمریکا همچنین با تحریم بانکهای ایرانی اعم از مرکزی و... می‌تواند نقش مهمتری را در تحریم ایران ایفا کند. آمریکا باید به طور جدی‌تر به قانون تحریم شرکت‌های سرمایه‌گذار در عرصه انرژی ایران که بالغ بر 20 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری می‌کنند، عمل کند و رهبری یک تحریم بین‌‌المللی علیه ایران را در دست بگیرد.»(50)

در نشستهای سالانه آیپک، تحریم ایران همواره یکی از گزینه‌هایی بوده که همگام با ادبیات حمله به ایران مدنظر بوده و حداقل به عنوان یک گزینه همیشه مطرح بوده است. مخصوصاً از آنجا که آمریکاییها هیچ علاقه‌ای برای حمله به ایران از خود نشان نمی‌دهند، تحریم یک گزینه حداقل مطلوب برای آیپک محسوب می‌شود. اگرچه گزینه تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران از سوی دولت آمریکا و برخی دولتهای اروپایی از زمان انقلاب اسلامی رایج است اما با مطرح شدن برنامه هسته‌ای ایران، شکل جدی‌تری به خود گرفته و آیپک نیز با مرتبط ساختن برنامه هسته‌ای ایران با امنیت اسراییل و آمریکا، به شدت از این گزینه استقبال کرده است.

بحث تحریم ایران در نشستهای سال 2006 به بعد آیپک به طور جدی و گسترده مطرح شد. آیپک در سال 2006 به دنبال راه‌حلی برای توقف برنامه هسته‌ای ایران بود. در این کنفرانس آیپک به شدت به دنبال راههای متقاعد کردن قانونگذاران و دولت مردان آمریکا برای تداوم موضع انعطاف ناپذیر در قبال ایران و هدایت تلاشهای بین‌المللی در راستای جلوگیری از برنامه هسته‌ای تهران بود.(51) در همین سال و در اجلاس ملی آیپک، جان مک کین مواضع تندی علیه ایران ایراد کرد و ضمن تهدید خواندن ایران، از جامعه بین‌الملل خواست که بر شدت تحریمها بیافزایند.(52) در نشستهای سال 2007 نیز زیپی لیونی خواستار تحریمهای جدی‌تر سازمان ملل علیه ایران شد و خطاب به کسانی که این تهدید را حس می‌کنند(منظور وی کشورهای اروپایی بود) اما به علت منافع اقتصادی و سیاسی در تصمیم‌گیری در این مورد تردید دارند. گفت: تاریخ تکرار خواهد شد.(53) در کنفرانس سال 2008 هوارد فریدمن به نمایندگی از آیپک در این باره گفت: «تحریمهای بین‌المللی اقتصادی و سیاسی، نقش حیاتی در مهار ایران دارند و باید شدت بیشتری بیابند. تحریمها باید تعریف شده و مشخص باشند. تحریمهای سازمان ملل می‌توانند تأثیرات بیشتری داشته باشند اما تمام کشورها به طور جداگانه نیز باید ایران را تحریم کنند.»(54)

در مجموع دیدگاه‌های آیپک در مورد برنامه هسته‌ای ایران به ویژه موضوع تحریم ایران به خاطر تداوم برنامه‌های هسته‌ای، بیشتر از سایر گزینه‌ها مانند جنگ آمریکا علیه ایران مطرح بوده است. زیرا آیپک معتقد است که تحریمها «موثر» خواهند افتاد. به عقیده سران آیپک، «تحریم‌ بخش بانکی ایران می‌تواند دسترسی ایران را به تجارت بین‌المللی محدود کند. همین امر هزینه همکاری شرکت‌های تجاری خارجی با ایران را به میزان 10 تا 20 درصد بالا برده و از ادامه همکاری با این کشور منصرف می‌سازد. تحریم ایران در بخش انرژی بسیار کارآمدتر خواهد بود اما بسیاری از شرکت‌های بزرگ موارد تحریم را رعایت نمی‌کنند... تحریمها باعث پنهان کاری فعالیتهای ایران و در نتیجه درجه بالای ریسک‌پذیری همکاری سایر کشورها با ایران می‌شود... البته این تحریمها نتیجه بخش بوده و در اعتراضهای داخلی علیه سیاستهای محمود احمدی‌نژاد به ویژه از جانب سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهور سابق و [آیت‌الله] خامنه‌ای رهبر ایران، خود را نشان داده است».(55)

آیپک نه تنها از تحریمهای شورای امنیت علیه ایران استقبال کرده بلکه همواره کشورهای گوناگون را به عدول از این قطعنامه‌ها متهم کرده و می‌نویسد: «تحریم‌های شورای امنیت اجرایی نشده‌اند. شرکت‌های بین‌المللی همچنان با بانک‌های مورد تحریم ایران، همکاری می‌کنند این در حالی است که قطعنامه 1947 خواستار توقیف دارایی‌هایی این بانکها شده است. کشورهای گوناگون همچنان به ارسال سلاح به ایران می‌پردازند و این کشور به فعالیتهای هسته‌ای خود ادامه می‌دهد... شرکت‌هایی از کشورهای چین و روسیه از ناقضان اصلی قطعنامه‌های تحریم سازمان ملل به شمار می‌روند.»(56)

آیپک با ناامید شدن از اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت و عدم پیروی کشورهای مختلف از خواسته‌های آمریکا و صهیونیست‌ها، از آمریکا می‌خواهد که خودش به طور یکجانبه و جدی‌تر به تحریم‌ ایران بپردازد و می‌نویسد: «آمریکا باید شرکت‌های خارجی سرمایه‌گذار در ایران را تحریم و سرمایه‌های خود را از این شرکت‌ها خارج کند... آمریکا باید بانکهای خارجی که با بانکهای ایرانی مورد تحریم ارتباط دارند را تحریم کند تا به این وسیله بانکها خارجی ادامه روابط با ایران را زیان آور ببینند و...»(57)

در نیمه دوم سال 2008 نیز آیپک از مطرح شدن قطنامه‌های دیگری در رابطه با تحریم ایران خبر داد. این قطعنامه به شماره H.Con.Res 362 در مجلس نمایندگان و شماره S.Res.580 در سنا مطرح شد و خواستار موارد زیر است: «این قطعنامه به منظور جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی سلاح‌های هسته‌ای از طریق تمام ابزارهای اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک مطرح شده است. تصویب این قطعنامه برای امنیت ملی حیاتی است... از رئیس جمهور نیز می‌خواهد که اولاً رهبری یک تحریم بین‌المللی علیه ایران را برعهده بگیرد و ثانیاً از دولت‌های مشروع خاورمیانه در برابر تهدیدات ایران حمایت کند و منافع امنیت ملی آمریکا در خاورمیانه را حفظ کند».(58)

در مجموع می‌توان در مورد حمایت آیپک از گزینه تحریم به این نتایج رسید که اولاً پیگیری گزینه تحریم توسط آیپک به دنبال طرح پرونده هسته‌ای ایران در مجامع بین‌المللی با جدیت بیشتری انجام شد و آیپک آمادگی لازم برای بهره‌برداری از آن را در اختیار داشت. ثانیاً گزینه تحریم دارای طرفدارانی به ویژه در غرب بود و این مسئله برای آیپک هزینه کمتری در برداشت. ثالثاً پویایی سیاست آیپک علیه ایران مستلزم تجدید موضوع در فاصله‌های 2 یا 3 ساله است که بتواند علاوه بر تازگی موضوع در نهایت به یک جمع‌بندی کلی علیه ایران برسد. شاید تمرکز شدید آیپک بر موضوع تحریم در 3سال اخیر از آنجا ناشی می‌شود که این لابی امیدوار است ایران نیز مانند عراق پس از تحمل تحریمهای شدید به یک پوسته توخالی و قابل شکست تبدیل شود که بتوان با یک حمله برق‌آسا آن را از پای درآورد.

 

 

 

نتیجه‌گیری

به اذعان بسیاری از نویسندگان، سیاستمداران و تحلیل‌گران سیاست خارجی آمریکا، صهیونیست‌ها و درصدر آنها آیپک، از قدرت نفوذ و تأثیرگذاری شگرفی در آمریکا برخوردارند. قدرت نفوذ آیپک به واسطه گستردگی این شبکه به ویژه پس از  سال2000 و استقرار آن در مقر کاخ سفید و برگزاری نشست‌های سالانه، بسیار محسوستر است. این قدرت نفوذ، زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که لابی آیپک از آن در راستای ضربه زدن به منافع جمهوری اسلامی و متحدان آن کشور بهره می‌برد. از نکات مهم و بارز این پژوهش، بررسی دیدگاهها، اقدامات و مواضع آیپک درباره ایران در خلال کنفرانسها و نشست‌های سالانه آیپک بود. این نشست‌ها از یک منظر به صورت تریبونی برای بیان دیدگاههای رسمی صهیونیست‌های آمریکا و اسراییل در مورد ایران عمل می‌کنند و از طرف دیگر به عنوان اتاق اعترافی برای اعتراف رهبران و مقامات آمریکا به تعهد خود در زمینه حفظ امنیت اسراییل و صهیونیست‌ها در سراسر جهان بکار می‌روند.

در مجموع مواضع آیپک علیه جمهوری اسلامی ایران بسیار افراطی است و تا حد زیادی بر سیاستهای خارجی آمریکا نسبت به ایران تأثیرگذار بوده است. به گفته استفن والت و جان میرشایمیر، مادامی که چنین لابی‌هایی در آمریکا از قدرت نفوذ برخوردار باشند انتظار نمی‌رود که آمریکا نسبت به ایران سیاست آشتی‌جویانه‌تری را اتخاذ کند، به ویژه اینکه پس از سال 2000 تاکنون اقدامات و مواضع ضدایرانی این کمیته به شدت افزایش یافته است. اگرچه طرح دیدگاههایی مانند نظر والت و میرشایمیر می‌تواند تا حدی اعمال و اقدامات تخریبی صهیونیست‌ها و آیپک را روشن سازد اما تضعیف نفوذ و قدرت این سازمان‌‌ها نیاز به کار گسترده و اعتقاد به تضعیف آنها دارد که می‌تواند هم از داخل آمریکا صورت گیرد و هم از طرف پژوهشگران سایر نقاط دنیا که به همسویی منافع آمریکا و منافع صهیونیست‌ها اعتقادی ندارند و همیشه از این واهمه دارند که صهیونیست‌ها یکبار دیگر آمریکا را وارد جنگ‌هایی مانند افغانستان و عراق کنند.

 

پی‌نوشت‌ها

1- بولتن رویداد و گزارش شماره 357، مورخ 31/6/1387، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا.

2- www.jta.org (22/11/2005).

3- ابراهیم رسولی ، "تاثیر حادثه 11 سپتامبر بر قبض و بسط مفهوم آنتی سمیتیسم"، فصلنامه مطالعات فلسطین، دوره جدید، شماره اول و دوم ،بهار و تابستان 1387.صص35-38.

4- حسین بشیریه، «جامعه‌شناسی سیاسی، نقش نیروهای اجتماعی درزندگی سیاسی» تهران: 1374 ص81-80.

5- نگاه کنید به : جان استیری،" نقش گروههای فشار در شکل گیری سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه؛ ترجمه حجت رسولی، فصلنامه مطالعات منطقه ای اسراییل‌شناسی- آمریکاشناسی، ج 9.

6- همان،ص60

7- Allan Coigler ," interest group: Politics congressional ",Quarterly.

inc, 1986.p.241

8- نظام شرابی، آمریکا و اعراب، ترجمه عباس عرب، ج دوم. تهران سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 1375 ص 85-84.

9- Charl A Ubenberg ," Israel and American Interest", Iffinois press, Chicago 1986.p.344.

10- مهدی کاظمیان، توضیح قدرت آیپک با الگوی دولت کورپوراتیستی، بانک اطلاعاتی مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا (25/4/1382).

11- کمیته امور عمومی آمریکا- اسراییل (آیپک)، بانک اطلاعاتی مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا، (1/8/1380).

12- www.aipac.org.

13- کمیته امور عمومی آمریکا- اسراییل (آیپک)، پیشین.

14- "The Iranian threat", AIPAC, FAQS, April, 1, 2008.

15- بولتن رویداد و گزارش شماره 357، مورخ (31/6/1387) مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا.

16- در این زمینه نگاه کنید به :

- www.jta.org (30/11/2005)

- www.jta.org (13/3/2007)

- www.jta.org (3/12/2007)

- Near East Report, AIPAC, February 1-15, 2008

-www.aipac.org/publications/speechesbypolicymakers/ pc_08_obama.pdf.

17- نگاه کنید به القدس(29/9/2005).

18-www.aipac.org.about-aipac.asp.

19- "Iran's Support for terrorism ", ISSUE BRIFE, AIPAC, August 14, 2007.

20- Ibid.

21- www.aipac.org (21/7/2002).

22- www.aipac.org (29/3/2002).

23- شبکه عربی تلویزیون اسراییل(23/5/2005).

24-"U.S.Must Do More to Prevent Nuclear-Armed Iran",MEMO,

AIPAC,June 2008.

25- www.aipac.org (10/2/2004).

26- www.aipac.org (29/3/2002)

27- شبکه عربی تلویزیون اسراییل(23/5/2005).

28- همان.

29- www.aipac.org (23/5/2005).

30- جروزالیم پست(4/3/2006).

31- www.jta.org (22/11/2005).

32- www.aipac.org (5/3/2006).

33-www.aipac.org/publications/speechesbyaipacleadership/ howardkoher-pc2006.pdf.

34-www.aipac.org/publications/speechesbyaipacleadership/ howardkoher-pc2007.pdf.

35- Bill Summary, AIPAC, Sept.25, 2007.

36- www.aipac.org (13/10/2008).

37-www.aipac.org/publications/speechesbypolicymakers/ pc_08_rice.pdf.

38-www.aipac.org/publications/speechesbypolicymakers /pc_08_ mccain.pdf.

39-www.aipac.org/publications/speechesbypolicymakers/ pc_08_

obama.pdf.

40- www.aipac.org (13/10/2008).

41- سی.بی.اس(1/9/2004)

42-"IAEA-IRAN talks Allow Tehran to Advance Nuclear Program", MEMO, AIPAC, January 24, 2008.

43- شبکه عربی تلویزیون اسراییل(23/5/2005).

44- جروزالیم پست (4/3/2006).

45-www.aipac.org/publications/speechesbyaipacleadership/ howardkoher-pc2006.pdf.

46-www.aipac.org/publications/speechesbyaipacleadership/ howardkoher-pc2007.pdf.

47-www.aipac.org/publications/speechesbypolicymakers/pc_08_olmert. pdf.

48-www.aipac.org/publications/speechesbypolicymakers/ pc_08_rice.pdf.

49-www.aipac.org/publications/speechesbypolicymakers/pc_08_ obama.pdf.

50- "The Iranian Treat", AIPAC, FAQS, April 1, 2008.

51- جروزالیم پست(4/3/2006).

52- Near East Report, AIPAC, November 6, 2006.

53- هاآرتص(13/3/2007).

54-www.aipac.org/publications/speechesbypolicymakers/ pc_08_olmert.pdf.

55-http://www.aipac.org/publiccation/AIPACAnalysesmemos, sanctions

_Having_Impact_on_Iran.pdf.

56- "IAEA-IRAN talks Allow Tehran to Advance Nuclear Program", MEMO, AIPAC, January 24, 2008.

57- Ibid.

58- "Resolution calls for Tougher Sanctions on Iran", Bill  Summary , AIPAC .June 2008.

 


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد